نیکی بینی
اگر بخواهیم نیکی بینی را در یک جمله خلاصه کنیم چه میگوئیم؟
نیکی بینی = دیدن نیمه پر لیوان
تعریف : در واقع نیکی بینی به مفهوم آنست که با دیدن نیمه پر لیوان از موقعیتها و فرصتهائی که در دسترس ماست حداکثر استفاده را ببریم و روحیه خود را شاد و فعال نگاه داریم و توفیق را نصیب خود کنیم. و تا خلافش ثابت نشده به کسی ظن نبریم.
نكته1:
متاسفانه عادت غلطي در بين ما ايرانيها راسخ شده كه مدام همه حواسمان را متمركز كرده وفقط كمبود ها واشكالات خودمان، زندگيمان، كارمان ومحيط اطرافمان را به درست يا به غلط پيدا كرده و غر مي زنيم. طوري كه در اغلب موارد شايد بيش از شصت هفتاد درصد وقتي كه اشخاص در كنار هم هستند صرف اين غرزدنها ميشود.
فكر مي كردم كه اين عادت در كشور خودمان است؛ ولي يكي از دوستانمان كه سال هاست مقيم آلمان است مي گفت هروقت با ايراني ها دور هم جمع مي شويم فقط غر مي زنند كه چرا دولت آلمان براي ما فلان كار را نكرد و يافلان پول را نداد و غيره. متوجه شدم كه اين يك عادت ثانويه ما ايراني ها شده كه غر بزنيم و به جاي استفاده از مواهب محيطي كه در آن هستيم به كمبودهايش خيره شويم.
نكته2:
نكته مهم آن است كه ما قرار نيست با بستن چشم خود بر روي نقايص و كاستي ها از واقعيات اطرافمان غافل شويم و به ورطه خوش خيالي بيفتيم، بلكه مي خواهيم ضمن ديدن واقعياتِ گاها تلخ، قدرت چاره چوئي خود را بالا برده و از امكانات موجود حد اكثر استفاده را به بريم.
مضار خيره شدن به نقايص و كاستي ها:
ا - خيره شدن به كاستي ها ونقايص كم كم ما را دچار منفي بيني وبد بيني و ناامیدی مي كند.
2 - عادت به منفي بيني روحيه ما راتحليل برده و پتانسيل افسردگي وعناد به خود را در ما بالا مي برد. جنانچه صادق هدايت كه يكي از نخبه هاي ادبي وداستان نويسي كشورمان بود، آنقدر روي بدي ها و كاستي ها خيره شد تا عناد به خودش او را وادار به خودكشي كرد.
3 - وقتي عادت به عيب جوئي كرديم، توان فكريمان تحليل رفته واگر حسن و خوبي و خيري هم در اطرافمان باشد از ديدنش غافل ميشويم و شانس بهره مندي از فرصت ها را از دست مي دهيم.
4 – دجاربلاي پشداوري مي شويم.
فواید نیکی بینی :
1 - رهائی از پیش داوری
اگر قرار باشد نسبت به هر غریبه ای که با او برخورد می کنیم با شک و سوء ظن برخورد کنیم توفیق پیدا کردن دوستان جدید را که چه بسا خیلی ارزنده باشند، از دست میدهیم
2 - حسن تفاهم و اعتماد در خانواده
اگر فردی متاهل باشد ولی نتواند به همسرش اعتماد کند و با سوء ظن با او برخورد کند از زندگی یک جهنم برای خودش و سایر افراد خانواده می سازد، طوریکه حتی یک تلفن زدنشان او را دچار اضطراب می کند و اگر بدون حضور اوبه جائی بروند آنها را متهم به خیانت می کند.
ادامه این وضع شخص را دچار شک شدید(بیماری پارانویا) می کند.
در صورتیکه اعتماد به اهل خانه ریشه های محبت را عمیقتر و محکم تر می کند.
3 - پیدا کردن مهارت در رسیدن به هدفها
مثال : اگر من جائی کاری داشته باشم و ذهنیتم این باشد که کارم درست انجام نخواهد شد با اولین جواب منفی از میدان به در رفته و از ادامه پیگیری منصرف می شوم .
ولی اگر ذهنیتم این باشد که من حتما" کارم را به نتیجه میرسانم , اگر از ده نفر جواب منفی بشنوم میروم سراغ نفر یازدهم تا بتوانم کارم را انجام دهم و دست از هدفم بر نمی دارم.
4 - از فرصتهای زندگی حداکثر استفاده را می برم
مثال : اگر کسیبه من پیشنهاد کاری را بدهد ومن ذهن بدبینی داسته باشم بدون بررسی او را متهم به سودجوئی میکنم و در واقع فرصت را از خودم می گیرم .
در حالیکه اگر فرصت را غنیمت شمرده و روی پیشنهادی که دریافت کرده ام فکر و بررسی کنم چه بسا که خیلی هم به نفع من باشد.
5 - حسن نظر به دیگران
مثال : اگر دو نفر در یک مجلسی با هم درگوشی صحبت کنند و در حین صحبتشان به من نگاه کنند و پوزخند بزنند چه فکر می کنم ؟
1- در گوشی حرف زدن یک حرکت غیر اخلاقی وانتقامجویانه است پس کسی که این کار را می کند به نوعی مریض است .
کسی که به دیگران پوزخند میزند آدم انتقامجوو مریضي است.
2- دلیلی ندارد که ما حرف نشنیده را بر علیه خود بدانیم .
پس در واقع بهتر است که ما بجای اینکه از یک چنین آدمی عصبانی بشویم و حرص بخوریم, دلمان برایش بسوزد و درکش کنیم.
3- از استعداد و انرژیمان خوب استفاده می کنیم
مثال : داریم درس می خوانیم برای کنکور،اگر دائم فکر کنیم ای بابا قبولی در دانشگاه که همه اش پارتی بازیست و سهمیه و از این قبیل حرفها, آنوقت چه بلائی سرمان میاید؟
مغزمان هنگ میکند و از آن چیزی هم که می توانیم یادبگیریم باز می مانیم.
این به مفهوم آن نیست که چشممان را روی واقعیات ببندیم بلکه این واقعیات را بهانه برای هدر دادن انرژی خود نکنیم.
6- قدرت قدرشناسی از دیگران در ما بالا میرود
وقتی کسی کاری برای ما انجام میدهد به جای اینکه کارهای نکرده و یا اشتباهات فرد را ببینیم که هم او را از همکاری با ما پشیمان میکند و هم نسبت به انجام کار دافعه پیدا میکند، حسن عملکرد و کارهائی را که انجام داده ببینیم, به اين ترتيب ضمن دوستانه تروسالمتركردن رابطه امان با او وي را بیشتر تشویق به انجام آن کار کرده ایم و هم روحیه قدرشناسی را که یکی از الگوهای سلامت شخصیتی است در خود تحکیم کرده ایم .
7- بالا بردن قدرت درک دیگران
اگر باور کنیم که آدم بد وجود ندارد و آنکه بدش می خوانند مریض است و نابالغ و یا شرطی و بدعادت, آنوقت راحت می توانیم درکشان کنیم و اثر عملکرد غلطشان را در زندگی خود کم کنیم و به جای اینکه ايشان اختیار زندگیمان را در دست بگیرند, خودمان اختیار دار زندگیمان مي شویم.
ولی اگر آدمی آنقدر مریض و نابالغ و شرطی و بدعادت بود که ما را دچار مشکل می کرد بهتر است از او فاصله بگیریم و زندگی خودمان را بکنیم .
8- رمز اعتماد به مردم
در صد آدمهائی که غیر قابل اعتمادند خیلی کمتر از آنهائیست که قابل اعتمادند. پس اعتماد کردن به دیگران به نفع ماست. بخصوص که اعتماد کردن به دیگران اضطراب ما را کم میکند. البته اعتماد کردن به دیگران به مفهوم دادن اختیار زندگی به دست آنها نیست.
9- مدیران با قدرت بالا به زیر دستان اعتماد می کنند. وقتی بدستورهای نیکی بینی توجه و عمل کنیم مدیری کارآمد خواهیم شد.
10- اگريك روزاز لحظه اي كه از خواب بيدار مي شويم با دقت ليستي از تمام كساني كه خدمتي به ما ارائه مي كنند تهيه كنيم، خواهيم ديد كه چقدر مهرمان نسبت به اطرافيانمان بيشتر شده وخاضع تر مي شويم. مثلا رفتگري كه ساعت سه يا چهار صبح كوچه وخيابان را نظافت مي كند، يا نانوائي كه از همان ساعتهاي زود نان مي پزد، يا راننده اتوبوس وتاكسي ونزديكانمان همه وهمه در كار وفعاليتند تا ما بتوانيم به آسودگي به كار و فعاليت و زندگی خود به پردازيم.
11- اگر ليستي از نعمتهايي كه خدا به ماارزاني داده تهيه كنيم وهر از گاهي آنرا مرور كرده و شكر گزاري كنيم نه تنهاحال خود را خوب ومثبت مي كنيم، بلكه رضايت از خود وقدرت ديدن فرصتهاي موجود در زندكيمان را بالا مي بريم.
روش عملکرد:
1- پرورش این باور در خودمان که آدم بد وجود ندارد و آنکه بدش می خوانند یا نابالغ است یا مریض یا شرطی و بدعادت.
2- تمرکز روی حسن های خود و دیگران وليست كردن آنها.
3- تمرکز روی زیبائیهای زندگی و محیط اطراف.
4- تمرکز روی حسن عملکرد دیگران و اینکه هر کس خوشی و سودی بمن برساند خود را بدهکارش میدانم .
5- تمرکز روی هدفهایمان و تلقین این باور که قادریم به بهترین وجه به این هدفها برسیم.
6- پرهیز از پیشداوری و مطالعه و بررسی هر کار و هر آدمی که با او سرو کار داریم.
7- دور کردن افکار شک برانگیز از خود.
8- مطالعه و بررسی پیشنهادات دیگران.
9- فراگرفتن تکنیکهای خودشناسی برای شناخت بهتر خود و درک دیگران.
10- بها دادن به هوش و استعداد و توانائی های خود.
11- تقویت قدرت قدرشناسی در خود .
12- ليست كردن نعمتهائي كه از آنها بهره منديم و مرور آن.
13- شاكر بودن را تمرين كنيم.
تمرین هفته
یک هفته برای همه مسائل
زندگی، کار و روابطمان با دیکران
نیکی بینی را جایگزین بدبینی کرده
ومواردش را یادداشت و مرور مکنیم.