Saturday, December 21, 2024
Enter Title
Minimize

 

مهر طلبی
 
گفته شد که وقتی کودک آنطور که هست پذیرفته نشده و زیر بار خواسته های عصبی دیگران قرار گرفته و از مهر اصیل و حمایت   و اعتماد اطرافیان بی بهره می ماند دچار اضطراب اساسی شده و روشهائی برای غلبه بر اضطراب خود و جلب توجه دیگران اتخاذ می کند.
 
چه عواملی باعث این انتخاب می شود:
 
1       -هوش و استعداد بچه وخلقيات و خصوصيات روحی خودش که به توانائی های ارثی و ژنتیک او بر می گردد.
2       - نوع رفتار اطرافیان و اوضاع و احوال و شرايطی که ديگران برايش بوجود می آورند و فرهنگ خانوادگی و اجتماعی.
 
دلایل و عوامل رشد مهر طلبی :
 
1-              وجود حالت تحت الحمایگی که او را مجبور ساخته به کسی تکیه کند.
      مثال : مادر زیبا و مقتدری که تنها توجه و علاقه اش به پسر خودش معطوف است.
         دخترش برای جلب رضایت مادر ممکن است سراپا تسلیم و مطیع برادرش شود.
 
2-              وجود رابطه ناپایدار و متزلزل در بین افراد خانواده که بچه ها و دیگر اعضا را دچار احساس نا امنی می کند و به مهرطلبی و چسبیدن به یکی از افراد خانواده متوسل می شوند.
 
3-              بعضی از والدین و بخصوص مادرها بدلیل عصبیت خود سعی در ایجاد احساس گناه و تقصیر در بچه ها می کنند.
 
 
4-              وقتی که پدر و مادر بطور ضمنی و یا صریح به بچه ها حالی می کنند که وقتی دوست داشتنی و مورد علاقه هستند که حرف پدر و مادر را چشم بسته و بی چون و چرا اطاعت و تحسین کنند. در حالیکه بچه نیاز دارد در مقابل زورگوئی های پدر و مادر طغیان و اعتراض کند ولی ترس از دست دادن مهرشان و برای جلب مهرشان این نیازها را در خودش سرکوب می کند, روح پرخاشگری و جنگجوئی را در خود خفه می کند و بر میل عصبانیت خود دهنه میزند. هروقت احساس خشم کند, خشم خود را فرو خورده و تبدیل به انباری از خشم فروخورده می شود.
 
"اگر می خواهی دوست داشتنی و در امان بوده و آزار نبینی چاره ای نداری جز تسلیم و رضا و جلب و حمایت بزرگترها"
 
یعنی روش مهر طلبی را در پیش بگیرد .
 
نکته : لازم به یاد آوریست که ممکن است که یک یا چند مورد از این خصوصیاتی که در زیر می آید در ما باشد.
دیدن این موارد مهم است ولی:
-                  از دیدین آن نباید خشمگین و افسرده شویم
-                  با دیدن آن باید بدانیم که ما قدرت شناخت عصبیتهایمان را داریم
-                  سعی کنیم برایش جایگزین تعیین کنیم
-                  راه رفع آنرا خوب یاد بگیریم
 
خصوصیتها:
برای شناخت بهتر مهرطلبی در خودمان ابتدا ببینیم خصوصیات آن چیست ؟
خصوصیتهائی که مهرطلب دوست ندارد و در خود سرکوب می کند:
1-              اینکه از هر لحاظ از دیگران بهتر باشد.
2-              از تحسین و تمجید دیگران دچار تشویش و اضطراب می شود.
3-              احساس نخوت و بزرگی و افتخار
4-              از اقدام به کارهای جاه طلبانه که او را بارز می کند پرهیز می کند .
5-              میل به برتری و تسلط و خصومت ورزیدن
 
 
خصوصیاتی که مهر طلب دوست دارد و در خود می پروراند
1-              مطیع و زیر دست دیگران باشد.
2-              به دیگران تکیه کند و به هر وسیله ممکن آنها را خوشحال و راضی نگه دارد.
3-              در احساس یاس و ناامیدی و بیچارگی خود مبالغه می کند.(مثل غر زدن دائمی ایرانی ها از بدی شرایط و مخالفت دائمی شان با سیستم حکومتی از هر نوع)
4-              نیازمند کمک, حمایت و عشق اتکائی است و در رابطه عاشقانه خود را تسلیم و منقاد طرف می نماید. و خود را در طرف مقابل حل می کند و یک عاشق پاک باخته و از خود گذشته می شود.
 
احساسات مهر طلب:
1-              احساس قصور و عجز دائمی (بدلیل فاصله زیادی که بین خود تحقیر شده و خود ایده آلیش می بیند.
2-              همیشه احساس گناه, خفت و عناد بخود دارد و آنرا بصورت منفی تعکیس می کند(یعنی فکر می کند که دیگران او را تحقیر و نکوهش می کنند و گناهکار میدانند)
3-              احساس اجحاف شدید. چون دائم از خواسته ها و منافع خود برای جلب مهر دیگران می گذرد و دائم احساس اجحاف می کند و آنرا تل انبار می کند.
4-              عدم امنیت و نیاز به اتکاء و وقتی نقطه اتکاء از بین برود فرو می پاشد.
 
روش عملکرد مهر طلب :
1-    خود را نالایق تر از آن می داند که به فکر بهبود زندگی و منافع خود باشد.
2-    جنبه های برتری طلبانه و خصمانه وجود خود را از فعالیت علنی و صریح انداخته و آنرا پنهان می کند و در حالیکه در پشت ظاهر پر مهر و عشق و راُفتش تمایلات شدید عناد آمیز و خصمانه و برتری طلبانه نهفته است.
3-    در هر رقابتی از قمار(مضر) ورزش و هر مسابقه دیگری یا فراری است و یا اگردر رقابتی شرکت کرد به محض نزدیک شدن به برد یاپیشرفت, ناخوداگاه خود را می بازاند.
4-    در تخیل محاسن خود را تبدیل به عیب میکند تا خود را از هیچ نظر برتر نبیند.
5-    خواست های به حق, معقول و منطقی خود را عذر خواهانه در خواست میکند چون خود را در خور آن نمیداند.
6-    اگر مهر طلبی اش شدید باشد از طرح درخواست خود طفره میرود و منصرف میشود .
7-    از موفقیتهایش لذت نمیبرد و آنها را اتفاقی و خارج از عوامل درونی و توانائیهای خودش میداند.
8-    موفقیتهایش او را دچار اضطراب میکند برای همین قبل از رسیدن به توفیق اسباب شکست خود را فراهم میکند تا مضطرب نشود.
9-    از انجام کارهای برجسته و تحسین برانگیز فرار میکند.
10-از رفتار متشخصانه دوری میکند ( مثل جوانی که آرزو داشت پاپیون بزند ولی این کار را بخودش نمی دید و آن را نوعی پز دادن می پنداشت ).
11-ژست هایش در حد پائین و نوکر مآبانه است و یا فروتنانه وبحالت تحقیر خود.
12-باور ندارد که خودش به تنهائی از عهده کارها و اداره زندگیش بر بیاید.
13-از اینکه دیگران دعوتش را بپذیرند تعجب میکند و خود را قابل نمیداند.
14-باور ندارد که دختری یا پسری از او خوشش بیاید و اگر این اتفاق بیفتد سخت دل میبازد و اصلا به این فکر نمیکند که آیا این فرد به درد او و زندگیش میخورد یا نه.
15-قدرت اظهار نظر ندارد و اگر اظهار نظر کند و دیگران مخالفت و انتقاد کنند سریع از نظر خود برمیگردد و حالت ابن الوقتی پیدا میکند ( حزب باد).
16-از ابراز وجود متشخصانه گریزان است و حتی با آهنگ متین و محکم به مستخدم خود نمیتواند دستور و فرمان دهد بلکه حرفها و خواسته هایش را ملتمسانه و عاجزانه میخواهد.
17-فضائل و محاسن خود را که بفهمی نفهمی عقلا تشخیص میدهد, قلبا احساس نمیکند و جرات اینکه خودش مستقیم و صریح درباره آنها حرف بزند را ندارد و میگوید :
- رفقا به من لطف دارند و از نوشته های من تعریف میکنند.
- دیگران میگویند من دختر جذاب و تودل بروئی هستم.
- بنده خیلی سخاوتمند نیستم ولی دوستان لطف دارند و مرا سخاوتمند میدانند.
- معلم میگوید من خیلی باهوشم ولی اشتباه میکند.
18-برای وقت و پولی که در میآورد هیچ ارزشی قائل نیست.
- وقتش در اختیار اوامر دیگران است.
- پولش را مسرفانه خرج دیگران میکندتا بگویند که او سخاوتمند است.
- چه در امور مادی و بیرونی و چه در زمینه های احساساتی و روانی و درونی زندگی محدودی برای خودش درست میکند.
اگر پایش را از این محدوده بیرون بگذارد مثل این است که گناه کبیره مرتکب شده باشد و یا نقض تابو کرده باشد ( تابوی پز و پیشرفت و پرخاش ) دچار اضطراب و وحشت میشود.
19-در خودشناسی و روان کاوی کُند عمل میکند چون به نفع اوست و مایه رشدش میشود و چه بسا که بسیار بارز و شکوفا شود.
20-وقتش را صرف خودش نمیکند:
نه برای تحصیل و پیشرفت 
نه تفریحی که دوست دارد
نه استراحت و ورزش
نه خودشناسی و خود کاوی
مگر اینکه در شرايط بدی قرار گیرد ویا مجبور شود.
 
21-از خودشناسی عمیق فراری است چون لازمه آن کار کردن و کنار گذاردن بعضی عادتهای مهرطلبانه است:
از هرچه رنگ خودخواهی داشته باشد اجتناب می ورزد
هر گونه لذت و تفریح مجاز و معقول را به تنهائی نوعی خودخواهی می داند و از آن به تنهائی لذت نمی برد.
برای خودش نباید پول خرج کند، حتی پول خودش را.
به نظم و ترتیب دادن به زندگیش علاقه ای ندارد(از تنظیم دفترچه ساعتی  فراریست).
کوشش زیادی می کند که وسیله آشنائی کسی را با دیگری فراهم کند؛ ولی برای بازکردن باب آشنایی خودش با کسی که می پسنده قدمی بر نمی دارد.
از حق کس دیگری دفاع می کند؛ ولی از حق خودش دفاع نمی کند ویا بهتر بگویم نمی تواند دفاع کند.
برای کس دیگری کار پیدا می کند؛ ولی برای خودش تلاشی نمی کند.
چون هیچیک از این کارها را برای خودش نمی کند, پس دست و پا بسته و کم تحرک میشود و زندگی محقری را به سر می برد.
22-چون بدلیل شرایط روحی خود زیر بار تعدی و اجحاف دیگران میرود, احساس عناد, خصومت و اجحاف شدیدی درش ایجاد میشود ولی این عناد را بروز نمی دهد و مثل آتش زیر خاكستر آنرا حفظ می کند. مگر در مواقعی که کاسه صبرش لبریز شده و حالت انفجاری و پرخاش پیدا می کند و عکس العمل شدید نشان میدهد. واز این عکس العمل شدید هم به شدت دچار احساس عناد به خود می شود.
23-لباس خوب نمی پوشد. مگر بخاطر دیگران.
24-میهمانی نمی رود مگر بخاطر دیگران.
25-جرات دعوا و مجادله ندارد.
26-دست و پای بسیاری از احساسات و نیروهای مثبت و فعالش را بسته و قدرت جنبیدن ندارد چون اگر غیر از این باشد دچار تضاد میشود(تضاد با برتری طلبی هایش)
27-جرات ابراز صریح اینکه ازچیزی, شخصی و عقیده ای خوشش می آید یا نمی آید را ندارد.
28-خواسته های خود را با صراحت و علنی مطرح نمی کند.
29-جرات انتقاد, تقبیح, سرزنش و متهم ساختن دیگران را ولو به جا باشد ندارد, حتی به شوخی.
30-اگر رفتاری برتری طلبانه از خود نشان دهد مثل:
خشم , تحکم , بلندپروازی
خود را به شدت ملامت و تحقیر و تخفیف می کند چون نقض تابو (گناه کبیره) کرده است.
31-ترس از تخطئه و مسخره شدن او را از اقدام به انجام هر کار مهم مثلا" نویسندگی, تجارت و.... باز میدارد تا مبادا به او به چشم یک:
لاف زن
کسی که لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
مسخره
نگاه کنند.
32-کمتر برای خودش و به نفع خودش کاری انجام میدهد.
ولی برای دیگران خیلی حاضر بخدمت و خوش خدمت است.
33-به برتری طلبان که قدرت ابراز وجود, جسارت, تعرض و پرخاشگری دارند به چشم غبطه و تحسین نگاه می کند ولی خودش قدرت آنرا ندارد که این گونه عمل کند.
این رفتار برتری طلبها را نشانه اعتماد بنفس آنها میداند در صورتیکه آن  رفتار هم ناشی از ضعف برتری طلب است.
34-تا حد ممکن خودرا تحریم کرده و از هر لذت معقول ومشروعی خودرا محروم می کند. 
35-چون خودش خود را تحقیر می کند, ملامت دیگران را خیلی راحت می پذیرد و انتقاد دیگران را بجا فرض می کند ولی خرد و افسرده می شود.
36-در خواب و یا در رویای روزانه خود را شکنجه می کند.
37-خواب می بیند محکوم به اعدام شده.
38-خود و یا نزدیکانش را در صحنه های دلخراش می بیند.
39-از دیدن عناد درونی خودش بشدت مضطرب شده و خود را جنایتکار می بیند.
40-از دیدین توقعات عصبی خودش به وحشت افتاده و خود را خون آشام می پندارد.
نکته : درست است که مهر طلب دائم خود را ملامت می کند , ولی به این مفهوم نیست که برتری طلب ملامت نمی کند بلکه مهر طلب خود را ملامت می کند و برتری طلب دیگران را و این نشان دهنده عناد بخود هر دو تیپ است با این تفاوت که مهر طلب تعکیس منفی می کند, یعنی دائم فکر می کند که دیگران در مورد وی بد فکر می کنند و بد قضاوت می کنند و به چشم حقارت و عناد به او نگاه می کنند. و برتری طلب تعکیس مثبت می کند و فکر می کند که دیگران بداند و باید دائم ملامتشان کند و به آنها عناد ورزد و تحقیرشان کند.
41-قدرت این را ندارد که حق بجانب باشد, چون آنرا نوعی نخوت و خودپسندی میداند.
42-چون مهرطلب عادت به ملامت خود دارد, در نتیجه باید مکانیسمی این مساله را توجیه کند, وگرنه دچار وحشت و هراس و اضطراب شدید می شود. پس راه حلی که پیدا می کند عبارتست از اینکه دائم خودش را کوچکتر و حقیر تر ببیند تا قابل ملامت بنظر برسد (در واقع حقش این باشد که ملامت شود)
43-بسیار دهن بین است و نمی تواند خصوصیات خوب و بد دیگران را خودش تشخیص دهد و تابع نظر این و آنست.
44-در مواقعی که در موقعیت بهتری هست نمی توانداز آن استفاده کند.
45-راجع به دانش خود هوشیار نیست و از آن اطلاعی ندارد و در لحظه حساس دانش خود را نشان نمی دهد.
46-حتی وقتی درخواست حق و حقوق خود را می کند احساس می کند دارد سوءاستفاده می کند.
47-نسبت به زیردستان خود حتی هنگامی که به او توهین می کنند بیچاره است.
48-شکار خوبی برای آدمهای فرصت طلب و سودجو است.
49-پیشرفتهای شگرف و طولانی و متوالی اضطراب او را بالا می برد.
50-به راحتی دروغهای دیگران را باور می کند.
51-بیشتر به حرفهای دیگران اعتماد کرده و آنها را باور می کند تا اینکه به رفتارشان دقت کند یا از صحت وسقم آن آگاه شود؛ بخصوص در مقابل جنس مخالف. ودر نتیجه از تیپ برتری طلب که خود را دقیقا همان خود ایده آلیش می داند خسارتهای زیادی می بیند.
52-سلطه جوییهای یارش را توجیه کرده و آنها را نشانه قدرت و توانایی او می داند.
53-منفی بینی و شک خیالی یارش را به علاقه او به خودش تعبیر و تفسیر می کند.
54-اگر همسرش برتری طلب و سلطه جو باشد, گوش به فرمان اوست و خود وخانواده اش موظف به اطاعت از اوامر او هستند. واگر همسرش مهر طلب تر از او باشد, باید همسرش مطیع اوامر او و خانواده اش باشد.
55-ابراز نظر در مورد اجحافی که به او شده و یا در خواست ترفیع و یا حقوقش در یک قرارداد به نظر او گستاخانه و گناه بزرگی است .
56-به خاطر اینکه دائم می خواهد از خودش یک مظلوم و مقهور ارائه دهد دیگران را متهم به ظلم و اجحاف میکند و روابطش تخریب میشود(نقش قربانی را بازی می کند).
57-بین دوستی اصیل و بدلی فرقی قائل نیست و بوسیله نمایشی از گرمی و محبت گول میخورد.
58-همانطور که در جامعه کنونی ارزش یکنفر به پولی است که دارد ارزش مهرطلب به تعداد آدم هائی است که او را دوست دارند.
باید های مهرطلبانه:
- تا انجا که می توانی باید به دیگران خدمت کنی
- باید دست و دل باز باشی
- باید رعایت دیگران را بکنی
- باید به فکر دیگران باشی
- باید عشق و فداکاری نشان دهی
- باید با دیگران به راُفت و ملایمت رفتار کنی
- باید تمام جزئیات کار را انجام دهی و کاری به کلیات نداشته باشی
- باید به دیگران ثابت کنی که مهربان و دوست داشتنی هستی
 علت غبطه خوردن مهر طلب :
این تمایلات در نهاد مهر طلب هم هست ولی بدلیل شرایط و روشی که برای خود انتخاب کرده آنها را پنهان می کند:
واکنش بیرونی در مقابل تهاجم, حق کشی, ظلم و زورگوئی دیگران ندارد و به جای آن برعکس حالتهای سکوت, آرامش, ملایمت, گم کردن دست و پا, دست پاچگی, ملاطفت و مجیزگوئی دارد. در نتیجه نسبت به کسانی که می توانند واکنش مناسب نشان دهند غبطه می خورد.
 
واکنش درونی مهرطلب
-   تحقیر خود به دلیل بیعرضگی
-   احساس توسری خور بودن
-   احساس اجحاف
-   احساس عناد
-   سرزنش خود
با توجه به الگوی مهربان ایده آلی پس چرا رضایت از خود ندارد؟
چون در نهاد مهر طلب هم نیاز به برتری طلبی هست و هرچند که جنبه مهر طلبانه وجودش ارضاء شده ولی جنبه برتری طلبانه وجودش زخم خورده و او را لایق ملامت و سرزنش می کند.
 
 
زمان بروز برتری طلبی های مهر طلب:
تمایلات برتری طلبانه مهر طلب بصورت کمون و در ذهنش نهفته است و بعد از اینکه مدتی خودشناسی کرد و مهر طلبی اش کم شد, تمایلات برتری طلبانه اش که گاهی غیر مستقیم ارضاء می شد , سربلند می کند و مهر طلب از خود:
-        جسارت
-        میل به ابراز وجود
-        میل به خصومت علنی
-        میل به دفاع از حق و حقوق خود
-        میل به توجه به خواسته های خود
-        میل به توجه به علائق خود
نشان میدهد.
البته اوایل از انجام این کارها به غرور های مهرطلبانه اش بر می خورد و خود را بشدت سرزنش و ملامت می کند و احساس حقارت می کند و تضادش بالا میرود.
یعنی :
اگربه دوستش جواب منفی بدهد به جنبه مهر طلبی اش بر میخوردواگر جواب مثبت دهد به جنبه برتری طلبی اش
پول قرض ندهد به جنبه مهر طلبی اش بر میخوردواگرقرض بدهد به جنبه برتری طلبی اش بر می خورد.
جواب توهین کسی را بدهد به جنبه مهر طلبی اش برمیخوردواگرندهد به جنبه برتری طلبی اش
پیشنهاد ازدواج کسی را قبول نکند به جنبه مهر طلبی اش بر میخوردواگرقبول کندبه جنبه برتری طلبی اش
 
 
پاسخ مهر طلب در جواب دیگران :
-        راست میگوئی
-        من خیلی بد کردم
-        من کوتاهی کردم
-        من باید دلش را بدست میاوردم
-        نباید به او جواب منفی می دادم
 
روشهای مهر طلب برای تسکین رنج خود:
نیاز به جلب راُفت و دلسوزی دیگران
عذرخواهی مستمر
ابراز پشیمانی
احساس بیچارگی
رنجور نمائی
تعکیس منفی:
-        برای کم کردن رنج درون حقیر خودفکر می کند که دیگران او را به چشم حقارت و ملامت نگاه می کنندو برایش ارزش قائل نیستند.
-        استثمارش می کنند
-        رفتارشان نسبت به او حقیرانه است
-        به او ظلم می کنند.
 
مسایل فوق مقداری از رنج, اضطراب و هیجانهای درونی شخص می کاهد و او را منگ و تخدیر می کند ولی از بین نمی برد و در عمق وجودش بدتر می شود. حاصل چه میشود؟
- بجای اینکه لحظات تنهائی اش را پربار و پرازبرنامه های دلخواه و مفید برای رشدش کند, آنرا با دیگران و خواسته هایشان پر می کند.
- بجای اینکه کارهایش را خودش با اعتماد به نفس انجام دهد, برای انجام هر کاری نیاز به کمک دیگران دارد.
- بجای اینکه توانائیهایش را رشد دهد روز بروز خود را محدود تر می کند.
- بجای اینکه ابراز وجود کند روزبروز بیشتر خفض جناح کرده و خود را از هر میدانی در می برد و کوچک می کند.
- بجای اینکه از وجود خودش احساس رضایت کند و به آن علاقمند باشد, بیشتر نیاز دارد که دیگران او را دوست بدارند و تائید کنند و خواستنی و مقبول بدانند.
- بجای اینکه تنها به مسافرت و یا سینما برای دیدن فیلمی که دوست دارد برود احساس ننگ می کند و با دیگران به دیدن فیلمی که آنها دوست دارند و چه بسا که خودش از آن بیزار است می رود.
- قادر نیست مسئولیت زندگیش را به عهده بگیرد.
 
حاصل این نیازهای عصبی و رفتارها چیست ؟
 
اینکه مهر طلب نیاز دارد و باید:
1-         همه را خوب و مهربان فرض کند.(درحالیکه درونا" به کسی اعتماد ندارد)
2-         همه را کورکورانه دوست بدارد.
3-         هر نوع تعدی, ظلم, توهین, خدعه و ناروائی را از طرف دیگران اغماض کند و اگر آنقدر زیاد باشد که نتواند انکارش کند آنرا رتوش و توجیه کند.
ولی استمرار این حالت او را دچار یاس و ناامیدی می کند.
4-         باید غصه همه را بخورد پس آدمی است غم طلب و غصه خور.
 
 
از نظر مهرطلب آدم خوب کیست ؟
 
1-    آنهائی که او را دوست دارند.
2-    اورا همانطور که هست می پذیرند.
3-    به او کمک می کنند.
4-    به او محبت می کنند.
5-    قدرش را می دانند.
6-    عاشقش می شوند( و اگر عاشق خود را به هر دلیل از دست بدهد خود را از شدت اضطراب ازدست رفته میداند.
7-    احتیاجات غریزیش را ارضاء می کنند.
8-    اورا تنها نمی گذارند و همیشه در مصاحبتش می باشند و گرنه احساس ناخواستنی بودن می کند.
9-    او را موثر و مثمرثمر می دانند و از او کمک می خواهند, پس کمک های درخواست شده و نشده ای به دیگران می کند, که حتی گاهی باعث مزاحمت برای دیگران است .
10-      مسئولیت زندگی او را در دست می گیرند.
11-      برایش همسر انتخاب می کنند.
12-      پول به او قرض می دهند.
13-      به او توجه خاص و محبت مخصوص دارند.
 
با توجه به موارد فوق چه چیز بیشتر از همه تضادهای مهر طلب را با خودش کم می کند؟
عشق و محبت دیگران که برای مهرطلب مثل اکسیژن
 
 
ظاهری که مهر طلب برای خود میسازد چگونه است ؟
 
1-    فداکار و غمخوار دیگران بطور مبالغه آمیز.
2-    رئوف و مهربان بطور مبالغه آمیز.
3-    خدمتگذار و در دسترس بطور مبالغه آمیز.
4-    علاقمند به زندگی انسانها بطور مبالغه آمیز.
5-    رنجور(برای سلطه جوئی) ( و برای ایجاد احساس گناه و انتقامجوئی از دیگران).
6- پر ازاحساس اجحاف و مورد تعدی قرار گرفتن (درواقع نوعی رفتار میکند که به او اجحاف و تعدی شود تا بتواند طلبکار دیگران باشد).
7- دادن نقش قربانی به خود.
8- افتخار کردن به ریاضت کشی.
9- عنادش را آب زیرکاهانه اعمال می کند و یا در ذهنش نشخوار می کند ولی وقتی که امیدش از دوست داشته شدن قطع شود, عکس العمل انفجاری دارد.
10 - تضادش را نمی بیند چون اگر ببیند باید جنبه های برتری طلبانه اش را نیز ببیند.
11- توقعات خود را با رنجور و ضعیف نمائی به جا, و عدم توجه دیگران به توقعاتش را نابجا میداند.
12- علیرغم سرکوب برتری طلبی ها و جاه طلبی هایش این نیازها در اوهست ولی نرسیدن به آنها را ناشی از بد سرشتی چرخ گردون و حق کشی دیگران میداند.
 
تاکتیک های مهرطلب:
 
مهر طلب کم کم برای خودش تاکتیکهائی یاد میگیرد:
1-    از هرکس بیشتر بترسد او را بیشتر با یک وضع نومیدانه تحسین می کند.
2-    نیازش به محبوب بودن وادارش می کند فضایل دوست داشتنی و مقبول در خود بپروراند.
3-    در سنین بعد از بلوغ (چون در سنین بلوغ حالت پرخاشجویانه پیدا میکند) نیازش به جلب محبت تبدیل می شود به عشق سوزان و شخص خود را محو در طرف مقابل می کند(به آن عشق داغ می گویند).
4-    ضعف های ناشی از حالات مهرطلبانه و ضعف و درماندگی را به کمک تخیل تبدیل به صفات ممتاز و دوست داشتنی مثل :
-   احتیاج به گذشت, تسلیم, بی دفاعی, توسری خوری را  به عدم خودخواهی, نیکی و خیرخواهی, سخاوت, تواضع, پاکی, نجابت, راُفت و دلسوزی و گذشت برای دیگران می کند.
-        احساس بیچارگی, قابل ترحم بودن, میل به رنج کشی, غصه خوری, دلشکستگی و محزونی را به شریک بودن در غم و شادی دیگران و انسانها تعبیر میکند.
 حرکت جبرانی این روحیه, مبالغه آمیز برخورد کردن با منظره زیبا, آفتاب, بهار, برف و غیره و خوشحالی بیش از حد از خود نشان دادن است .
برخوردش در منع جنگ و برده داری مبالغه آمیز است: (این نظر خانم هورنای مشکوک میاید چون خواستگاه جنگ و برده داری از ریشه عصبی است ).
به صفات فوق غرور پیدا می کند ولی ابراز نمی کند چون باید متواضع باشد ولی اگر کسی در این صفاتش شک کند بشدت احساس حقارت و کوچکی می کند.
 
توقعات سلطه جویانه مهرطلب:
 
1-    چون من از سرو صدا بیزارم پس نفس از کسی در نیاید و کسی راه نرود
2-    چون من از تنهائی میترسم و بیزارم پس حتما" باید کسی پیشم بماند.
3-    چون من با عشق زنده ام پس همسرم فقط باید من را دوست داشته یاشد و به هیچ یک از اقوام و دوستان هیچ توجهی نداشته باشد, حتی بهتر است که با کسی حرف هم نزند و نگاه هم نکند(مهر انحصاری)
4-    همه باید از من ممنون و به من مدیون باشند حتی برای کارهائی که از مکن نخواسته اند و من انجام داده ام.
 
5-    چون من رنجورم و ضعیفم همه باید به من رسیدگی کنند و از من حمایت کنند(و اگر نه دچار بیماریهای روان تنی می شود).
رنج کشی برایش نوعی افتخار و جلال و شکوه است
 
راه رفع مهرطلبی :
1-    مهر اصیل به خودودیگران
2-    تمرین گفتن نه, به موقع و با روش درست
3-    تمرین گفتن آری, به موقع و بدون رفتن زیر بار تحمیل دیگران.
 
3- انجام کارهای دلخواه در تنهائی مثل رفتن به سینما, رستوران, درست کردن غذای خوب برای خود, ورزش کردن, مطالعه, ساز زدن
4 - خریدن هدیه برای خود و جایزه دادن به خود
5-    لیست کردن کارهای برجسته و توفیقهای خود در زندگی و مرور مکرر آن
6-    بالا گرفتن سرخود و شانه ها در هنگام راه رفتن و نشستن
7-    لیست کردن توانائی های خود و مرور مکرر آن
8-    کم کردن توقعات بیرحمانه از خود
9-    دادن تصویر ذهنی به خود برای پایداری روی نظریات درست خود وفاع از حقوق خود و ابراز وجود.
10-تنظیم دفترچه ساعتی و کوشش در عمل به آن.
11-واکنش سسنجی نسبت به احساس اجحاف, تحمیل, خشم ناخواسته و انفجاری, گوشه گیری و عناد بخود
12-رنجش زدائی (مهم ترین تمرین )
13-شرطی زدائی شش آفت دوستی.
14-کم کردن توقعات از خود و از دیگران.
15-    تعیین یک هدف مشخص و مورد علاقه برای خودو برنامه ریزی وپیگیری برای رسیدن به آن.
 
 
 
 
 
 
 
  
Privacy Statement  |  Terms Of Use
Copyright 2010 by DotNetNuke Corporation