حسن جوئی
حسن جوئی يعنی کوشش برای ديدن حسن های اصيل و واقعی در خود، ديگران، محيط زندگی، محل کار و نوع کار و غيره.
چرا حسن جوئی :
1- مفهوم حسن جوئی آن نيست که فقط حسن ها را ببينيم و چشممان را روی عيب ها ببنديم، بلکه با بيشتر ديدن حسن های خودمان، محيطمان، ديگران و کارمان روحيه امان را قوی تر کنيم تا بتوانيم قدرت ديدن عيب هايمان راپيدا کرده و برای آنها فکری کرده و رفعشان کنيم.
2- ريشه عيب جوئی احساس حقارت است و کسی که از خود و دیگران عيب جوئی می کند احساس حقارت را در خود زيادتر می کند و کسی که از خود و دیگران حسن جوئی می کند اعتماد به نفسش را زيادتر می کند. شايد شخص عيب جو فکر کند که با عيب جوئی از ديگران آنها را از ارزش می اندازد ولی بر عکس چون خواستگاه عملش احساس حقارت است پس بااين کاراحساس حقارت را بيشتر در خودش تحکيم می کند(چون انجام هر عملی انگیزه انجام آن رادر انسان تحکیم می کند).
هيچ به ياد می آوريد که بعد از يک توفيق دلچسب دنيا را چگونه می بينيد؟
زیبا، شاد، دوست داستنی و.....
قبل از اينکه وارد خانه شويم بهتر است که از اهل خانه حسن جوئی کنيم .
قبل از اینکه بزنی زنگ درت حسنجوئی کن کمی از همسرت
استاد خواجه نوری
فوايد حسن جوئی :
1- توجه به زيبائی ها و نيکی ها انسان را شاد و خوشحال می کند و از رنجوری او می کاهد.
2- هر انسانی حتما" حسن هائی دارد و توجه به حسن های ديگران و خود و خوبی هائی که دارند انسان را خوشحال تر و اميدوارتر می کند و مهر فرد را به خودش و ديگران بيشتر می کند.
- وقتی که حسن ها و کارهای خوب دوستان و نزديکانمان را می نويسيم مهرمان نسبت به آنها و به خودمان بيشتر می شود و از رنجش و بدبينی مان کم می شود.
- در حاليکه توجه به عيب ها و زشتی های ديگران انسان را نا اميد و رنجور و بدبين می کند و روز به روز مهر شخص به خودش و ديگران کمتر می شود.
3- حسن جوئی انسان را محبوب تر می کند و انسان حسن جو به نظر ديگران دوست داشتنی تراست.
4- عمل کردن به حسن جوئی عادت به عيب جوئی از ديگران را که در بعضی از افراد راسخ شده از بين برده و جايگزين آن می شود و آدم عيب جو را که همه کس از او فراريست، به موجودی عزيز تبديل می کند.
5- خوش بينی به خود و ديگران بيشتر شده و بدبينی که باعث افزايش عناد بخود است کم می شود.
6- اعتماد به نفس فرد بالا رفته و شادتر و اميدوارتر می شود.
7- حسن جوئی اختياری عامل مهمی است برای تمرين تمرکز و تقويت نيروی تمرکز.
8- عادت به حسن جوئی از انسان يک موجود شاکر می سازد.
9- حسن جوئی از ابتلاء کسانی که زمينه پارانويا دارند، به اين بيماری جلوگيری می کند.
10- حسن جوئی دامنه دوستی هارا وسيع تر می کند در حاليکه عيب جوئی دامنه دشمنی هارا زيادتر می کند.
11- آدم حسن جو از سلامت روان بالاتری برخوردار است.
12- آدم حسن جو با محيط خود سازگار تر است.
13- داروی درد سيری از سهل الحصولی جيره بندی مهر و عشق است آن هم در حالیکه ما از دیگران حسن جوئی می کنیم ولی درحسن گوئی جیره بندی میکنیم.
14- همانطور که غرغر و نق نق مسری است وقتی که ما حسن جوئی می کنيم اين رفتار نيز به ديگران سرايت می کند و باعث بازگشت سلامتی به اجتماعات می شود.
ملاک خوشبختی :
1- چقدر قادری که دوست بداری و چقدر قادری کاری کنی که دوستت داشته باشند.
2- چقدر خلاقيت مفيد داری و چه اندازه قادری که ديگران را به خلاقيت مفيد ترغيب کنی.
3- چقدر توانائی و شوق آموختن داری و چقدر برای ديگران آموزنده ای.
4- چقدر قادری زيبائی ها و نيکی ها را ببينی و چقدر قادری نيکی و زيبائی بيافرينی.
3- انسان نيازمند ياری انسانهای ديگر است و حسن جوئی مهر ديگران را نسبت به ما زياد می کند و حسن همکاری آنها را بر می انگيزد.
موانع حسن جوئی:
1- درک نکردن حقايق مربوط به فوايد و اثرات اين کار
2- عادت به عیب جوئی.
3- يکی از صفات بشر سيری از سهل الحصولی است:
1- مثل خواستگاری که خيلی مشتاق است ولی به محض ازدواج کردن اشتياقش فروکش می کند.
2- قدر ناشناسی فرزندان نسبت به والدين و اينکه فکر می کنند که هرچه پدر و مادر برايشان کرده اند وظيفه شان است.
3- اشياء بدليل صعب الوصول و يا کمياب بودنشان با ارزش می شوند نه بدليل کارآئی و فوايدشان.
4- باورهای غلط:
- اگر حسن کسی را به او بگوئی پررو می شود و مغرور.
- بعضی باور دارند که برای ارزان بدست آوردن خدمات ديگران بايد توی سرشان زد. (مثل کالا و ابزار بايد با ديگران برخورد کرد)
- بعضی معتقدند که آدم ضعيف و مقهور و با ضريب هوشی پائين محبت می کند و حسن های ديگران را می بيند ولی ما معتقديم که:
کمال و حسن عمل بين نه نقص و گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عيب کند
حافظ
5- اشخاص سلطه جو: سلطه جو با بزرگنمائی عيب ديگران و تحقير آنها سعی می کند که هميشه آنها را زيردست نگه دارد و خودش بالادست و برتر باشد.
6- اعتياد به انتقامجوئی: ميل به انتقامجوئی و تنبيه ديگران وقتی به صورت عادت در انسان درآمد مانع بزرگی بر سر راه حسن جوئی می شود. اولين چماق ما برای تنبيه، عيب حوئی است و هر چه به عيب جوئی ادامه دهيم کينه توزتر و عنود تر خواهيم شد و روز بروز تحقير و زورگوئی و مخالفت و ملامت و.... در ما بيشتر خواهد شد چون بدليل حالت عناد و ميل به انتقامجوئی ناشی از احساس اجحاف مزمن، بيشتر مايليم بزنيم، تنبيه کنيم و انتقام بگيريم تا حسن جوئی کنيم.
پيش چشمت داشتی شيشه کبود لاجرم دنيا کبودت می نمود
مولوی
7- کمال طلبی: کمال طلب بی منطق و مبالغه آميز همه چيز را در حد کمال می خواهد، بنابراين دائم در حال ديدن عيب در خود و ديگران است.
8- پيش داوری: به علت پيشداوری غلط (که می تواند ناشی از تعکيس رفتار خود باشد) حسن جوئی و حسن گوئی افراد را رياکاری و دغلی می بينيم و خودبخود از آن احتراز می کنيم به عبارت دیگر: کافر همه را به کيش خود پندارد
9- رنجش: رنجش از خود و ديگران. اگر حسن جوئی کنيم رنجش هايمان از بين می رود پس عيب جوئی می کنيم تا به خودمان حق بدهيم که رنجش داشته باشيم
10- منفی بينی: ديد آدم منفی بین و بدبين معوج است و نيمه خالی ليوان را می بيند و قادر به ديدن حسن ها و نيمه پر ليوان نيست.
یعنی همیشه کاستی ها را می بیند و از دیدن امکانات موجود و داشته ها عاجز است.
نتيجه بحث حسن جوئی:
اگر می خواهيد خوشبخت شويد، خود يافته شويد، رابطه تان با خودتان و با انسانهای اطرافتان و کارتان بهتر شود آنقدر تکنيک حسن جوئی را تمرين کنيد تا خوی و عادت شما شود.
کار ما تمرين کردن و شدن است
با دانستن به جائی نمی رسيم ولی با تمرين به همه جا می رسيم.
پس از امروز تا یک هفته روی
حسن های خودمان، نزدیکانمان و دوستانمان
حسنهای محیطمان وکارمان تمرکز
کرده وآنهارا لیست و مرورمی کنیم.