تفسير پنج پند و پنج واقعيت مسلم پنا:
1- آيا هيچ وقت در مورد موشکهای ردياب جائی مطلب خوانده ايد؟
شايد تعجب کنيد که خودشناسی چه ارتبايی به موشکهای ردياب دارد؟
ربطش اينست که ذهن ما مثل موشکهای ردياب عمل می کند.
عملکرد موشکهای ردياب :
دانشمندان فيزيک سيستمی اختراع کردند که در لحظه می توانست اطلاعات محيط اطراف را با آنچه که در حافظه اش به صورت الگو ذخيره شده بود مطابقت بدهد. اگر اين اطلاعات تغييراتش در جهت رسيدن به هدف تعيين شده در حافظه سيستم بود،سيستم می دانست که مسير حرکت صحيح است در غيراينصورت آنقدر مسير حرکت را تغيير ميداد تا در مسير حرکت صحيح قرار گيرد.
مثلا" الگوی تعريف شده اين بود که دائم درجه حرارت محيط را سنجش کند و در مسيری که گرما در آن رو به افزايش بود حرکت کند.
با کمک اين سيستم موشکهائی ساخته شد که سيستم ردياب يا سايبرنتيک آن نسبت به اافزايش گرما حساس بود و چون برايش تعريف شده بود که گرمای حاصل از عملکرد موتور يک هواپيمای جنگی چقدر است ، اين موشک از لحظه پرتاب درجه حرارت محيط را اندازه می گرفت و مرتب در مسيری که گرما افزايش پيدا می کرد حرکت کرده و خود را به اگزوز هواپيما می رساند و آنرا منفجر می کرد.
در اين عملکرد چند چيز مهم است :
1- در آسمان هواپيمائی برای هدف وجود داشته باشد.
2- موشکی آماده و مجهز و سوختگيری شده و مسلح برای پرتاب وجود داشته باشد.
3- هدف گيری موشک به سمت مسير هواپيما باشد.
ارتباطش با خودشناسی چيست ؟
تحقطقات روانشناسان در مورد عملکرد ذهن انسان به نتيجه نرسيد مگر موقعی که براساس تحقيقات فيزيک دانان سيستم های ردياب ساخته شد. به اين مفهوم که متوجه شدند ذهن بشر هم مثل اين سيستم ردياب عمل می کند.
يعنی اگر:
1- هدف معينی برايش تعريف شود.
2- ابزار رسيدن به هدف برايش مهيا شود.
3- برنامه ريزی برای رسيدن به هدف انجام شود.
بدون هيچ شکی هدف قابل دسترس شده و فرد به آن ميرسد.
حال هدف ما از خودشناسی چيست ؟
1- رابطه مان با خودمان خوب باشد. يعنی چه ؟
- خودمان را دوست داشته باشيم .
- شاد باشيم .
- فعال باشيم .
- به سلامتی مان اهميت بدهيم .
- به رشد و پيشرفتمان اهميت بدهيم و استعدادهائی را که داریم کشف کنیم.
- به تفريح و استراحتمان اهميت بدهيم .
2- رابطه مان با ديگران خوب باشد. يعنی چه ؟
- با آنها داد و ستد مهرو دوستی داشته باشيم .
- قادر باشيم حسن هايشان را ببينيم .
- قادر باشيم عيب هايشان را بپذيريم.
- قادر باشيم حد و حدود دوستيهايمان را نگه داريم .
- قادر باشيم به تعامل و همکاری با آنها باشيم .
3- رابطه مان با کارمان خوب باشد. يعنی چه ؟
- با احساس علاقه و اشتياق به کارمان برسيم .
- در کارمان پشتکار داشته باشيم .
- در کارمان خلاقيت داشته باشيم .
- در کارمان احساس مسئوليت داشته باشيم .
- برای کارمان برنامه ريزی کنيم.
حال برای اينکه به هدف های بالا برسيم نياز داريم که صفاتی را در خود پرورش داده و بارور کنيم .این صفات ابزاریست که مارا به هدفمان میرساند.
از ان جمله است :
1- صفت دوست داشتن خود و ديگران و اين احساس که دوست داشتنی و مورد اعتماد هستيم . چون نياز به محبوب بودن يک نياز اصِل و فطريست پس پند اول را مرتب در طول روز چند بار به حود تلقيِن می کنيم :
پند اول :
طرفدار پرورش نيروی انسانی "پنا" آدمی است مهربان ، مورد اعتماد ، دوستدار و دوست داشتنی ، و من عضو پنا هستم .
پس از يک هفته تمرين معجزه ی آن را خواهيم ديد چون اين تلقين در ناخودآگاه ما جای گرفته و ما را تبديل به موجودی دوست دار ودوست داشتنی و مورد اعتماد می کند و درست همانطور که وقتی می خواهيم کبريتی را از روی ميز برداريم مغز ما همه محاسبه ها را برای دراز کردن دست به اندازه ای که به کبريت برسد و آنرا بلند کند انجام داده و فرمان مناسب را به ماهيچه های دست ميدهد و دست با فشار مناسب برای وزن قوطی کبريت آنرا از روی ميز بلند می کند، اين تلقين هم ما را جوری بار می آورد که بطور اتوماتيک و ناخودآگاه احساس و رفتاری دوست داشتنی و اعتماد برانگيز از ما بروز می کند و محبتمان را نسبت به ديگران زياد می کند.
مثال: دختری که معتقد است که پسرها از او فراری اند, رفتار نامطلوبی می کند که واقعا باعث فرار پسرها از او میشود.
مثال : اگر در مورد پزشکی به ما بگويند که آدمی نادرست ، شقی و خودخواه است بی اختيار نسبت به او احساس کينه می کنيم . ولی اگر در همان لحظه بشنويم که آن پزشک شقی و خودخواه فرد ديگريست و آن پزشکی که ما می شناسيم خيلی مسئول و انسان دوست است احساسمان نسبت به او کاملا" عوض می شود و احساس مهر می کنيم .
پند دوم :
مصمم هستم به هر کس که مخاطب من است لطفی کنم و مهری برسانم ، ولو با کلام و نگاه باشد. چون با همين کار کوچک و سهل ، روحيه ام خودبخود مصفاتر و قوی تر می شود. توهم يک هفته بيازمای تا به خودت ثابت شود.
برای ما چه فايده ای دارد که کاری برای کسی انجام دهيم ؟
- فطرت انسان اين گونه سرشته شده که وقتی کاری برای کسی به اختيار و اراده خود انجام ميدهيد و محبتی به کسی می کنيد حال جسمی و روحی خودش بهتر می شود و احساس خوشی و راحتی می کنيد . برعکس هنگامی که در حال عناد و خشم و ستيز است نه تنها فکرش ناراحت و ناخوشحال است بلکه به تجربه ديده شده که سم هائی در خون وی ترشح می شود.
- پس وقتی حالمان خوبست ، هم قوه يادگيری و هم خلاقيتمان چند برابر می شود و هم آرامش داريم ، ضمن اينکه روابط انسانی بهتری هم داريم .
- اکثر ما منتظريم که ديگران اول رفتار و گفتارشان با ما دوستانه و مهرآميز باشد تا ما واکنش مهرآميز نشان دهيم . حال بيائيم و ما پيش قدم شويم و از بازتاب اين حرکت خوب بهره مند شويم و منتظر نباشيم که اختيار بهتر شدن حالمان دست ديگران باشد.
- همه انسانها نیازمند دادوستد مهر ودوستی هستند.
پند سوم :
من قلبا" ايمان دارم به اينکه فکر می تواند همه چيز را بهتر کند و احساسات را تغيير دهد و ميدانم شناختن روحيه خود و ديگران ، مهمترين کليد محبوبيت ، موفقيت و خوشی است .
چرا تلقين اين پند به نفع ماست ؟
ويليام جيمز که پدرروانشناسی آمريکا لقب گرفته کشف کرد که انسان به هيچ وجه نمی تواند با اراده بر احساس نامطلوبش غلبه کند و هروقت اراده با احساس درگير می شود اراده است که شکست می خورد.
پس چه کنيم که اراده ما حاکم بر احساسمان و يا احساسمان تابع اراده مان شود؟
- اگر من دائم رنج هائی که از دوستم و يا خانواده ام کشيذه ام مجسم کنم ، طبيعی است که نسبت به آنها کينه توز و بددل می شوم ، ولی می توانم با رفتار ارادی ( مثل محبت کردن به آنها) و پندار ارادی (مثل به ياد آوردن محبت های آنها مهرم را نسبت به ايشان زياد کرده و حال خودم و آنها و در نتيجه رابطه مان را بهتر کنم، چرا که :
- هر فکر مثبتی که به قدر کافی در ذهنم مجسم کنم خود بخود احساس متناسب با آن فکر را در قلبم ايجاد می کند.
مثال : در کشور ما رسم است که وقتی رابطه بين دونفر تيره می شود ميانجی ها از طرفين می خواهند که روی همديگر را ببوسند و اين درست همان توصيه ایست که رفتارگرايان به صورت عمل مستقيم توصيه می کنند. يعنی کاری را که اراده نمی تواند بکند(از بين بردن اخساس خصومت ) با اين رفتار ساده بوسيدن و در آغوش گرفتن يکديگر انجام می شود.
پس چون اراده در جنگ با احساس مغلوب است می توان :
- با تسلط اختياری بر فکر
احساس را نيز عوض کرد و تحت اراده خود درآورد
- با تسلط اختياری بر رفتار
-احساس بزرگترين و زنده ترين فرمانده اعمال بشر است و با اين تمرين ساده می توان آنرا تحت اختيار عقل درآورد.
پند چهارم :
چون هدف و فعاليت من در جهت سالم سازی محيط و خوشبخت تر ساختن و بلوغ بيشتر خود و خلق است ، هر چه بيشتر تعداد طرفداران پرورش نيروی انسانی را زيادتر می کنم تا به طور موثری به خوشی خود و ديگران کمک کرده باشم .
چگونه زياد تر کردن طرفداران پرورش نيروی انسانی برای ما مفيد است ؟
چون وجود انسانهای شاد و سلامت روحيه ما را بهتر می کند ، همانطور که وجود آدمهای غم زده و افسرده ما را دلتنگ و نا شاد می کند.
چگونه طرفداران پرورش نيروی انسانی را زياد کنيم :
با خودشناسی عميق و پی گيری درتمرین ها و الگو شدن برای ديگران.
پند پنجم :
هيچ لذتی زحمتش کمتر و فايده اش بيشتر از شناختن روحيه خود و دیگران نيست و من در درک اين لذت مفيد هر روز کوشاتر می شوم.
چرا تلقين اين پند به نفع ماست ؟
- اکثر اختلاف ها و نزاع ها ناشی از درست نشناختن و درست نفهميدن روحيه و انگيزه يکديگر است .
- ويکتور هوگو می گويد"همه فهميدن ، همه بخشيدن است "
چون اکثر آدمهائی که بدی می کنند حرکتشان نا آگاهانه و غير ارادی است با فهميدن ريشهء عملکرد غلط آنها، درکشان می کنيم .
- پرخاشگری ، خست ، شهوت پرستی ، جاه طلبی ، تنبلی ، ترسوئی ، دروغگوئی ، ظلم ، ظلم پذيری و ...... زائيده عصبيت است و فرد عصبی رفتارش در اختيار خودش نيست و اگر به اندازه کافی در خودشناسی کوشش کند قادراست آنرا عوض کند.
پنج پند " پنا "
با تمرکز ذهن روزی چند بار پنج پند زير را بخودت تذکر بده و تلقين کن :
1- طرفدار پرورش نيروی انسانی " پنا" آدمی مهربان ، مورد اعتماد ، دوستدار و دوست داشتنی است و من عضو "پنا" هستم .
2- مصمم به هر کس که مخاطب من است لطفی کنم و مهری برسانم ، ولو با کلام و نگاه باشد. چون با همين کار کوچک و سهل ، روحيه ام خود بخود مصفاتر و قوی تر می شود. تو هم يکهفته بيازمای تا بخودت ثابت شود.
3- من قلبا" ايمان دارم باينکه فکر می تواند همه چيز را بهتر کند و احساسات را تغيير دهد و می دانم شناختن روحيه خود و ديگران ، مهمترين کليد محبوبيت ، موفقيت و خوشی است .
4- چون هدف و فعاليت من در جهت سالم سازی محيط و خوشبخت تر ساختن و بلوغ بيشتر خود و خلق است ، هرچه بيشتر تعداد طرفداران پرورش نيروی انسانی را زيادتر می کنم تا بطور موثری به خوشی خود و ديگران کمک کرده باشم .
5- هيچ لذتی زخمتش کمتر و فايده اش بيشتر از شناختن روحيه خود و دیگران نيست و من در درک اين لذت مفيد هر روز کوشاتر می شوم .
2- پنج واقعيت مسلم "پنا"
من مطمئنم که اگر صبح و ظهر و شب ، پنج واقعيت زير را به خود داده و تلقين کنم ، بتدريج تحول و بهبودی اساسی در زندگيم ايجاد می شود و گذشت و مهر و آشتی با خود و ديگران ، جای حسادت و رقابت و دشمنی را می گيرد:
1- من واقع بينانه معتقدم به اينکه هرکس با رفتار و گفتارش ، خوشی يا سودی به من برساند، بايد خود را قلبا" مديون و متشکرش بدانم – و معتقدم که عادت به قدرشناسی ، روحيه مرا قوی تر و روابط انسانيم را بهتر می کند، زيرا به حق خود را بدهکار بشر خواهم ديد نه طلبکار.
- چشم خود را باز کنيم تا حسن عمل ديگران را بهتر ببينيم .
- روحيه قدرشناسی را در خود رشد دهيم .
2- من به تجربه دريافته ام که بعد از هوا و غذا ، ضروری ترين عامل بهزيستی ، دادو ستد مهر و دوستی و حسن رابطه انسانی است – و من اين را مهم ترين تکليف خود می دانم .
- واکنش های مهرآميز از پيش ساخته شده برای خود بسازيم .
2- من معتقدم به اينکه علاقه ، عناد ، عقيده و عادت ، چهار فرمانده اصلی رفتار و گفتار و پندار و احساس من اند- بنا بر اين می کوشم آنها یار من باشند ، نه عليه من .
علاقه ، عناد ، عقيده و عادت بعدا" دوباره سنجی می شوند.
4- من قلبا" معتقدم به اينکه آدم بد وجود ندارد ، و کسانی را که بد می خوانند ، يا مريضند و نابالغ ، يا شرطی و بدعادت – و خوشبختانه همه اينها با تمرين رفع شدنی است .
- تمرين نيکی بينی کنیم.
5- من معتقدم به اينکه رنجش ، عناد به خود و عناد به ديگران ، مضرترين سموم روح بشرند. بنابراين هرروز بيشتر در تمرين رنجش زدائی می کوشم تا زندگيم خلاق تر ، خوش تر و انسانی تر گردد و بيشتر مهيای مهر و دوستی شود.
رنجش زدائی و عناد به خود بعدا" دوباره سنجی می شوند.