نقس تمرين در خودشناسي
آيا كسي هست كه بگويد حسادت خوب است.
نه همه ميدانند كه حسادت بد است.
پس چرا حسادت مي كنيم؟
پس دانستن عيب و حسن يك عمل مانع از اشتباه كردن ما نمي شود.
فرمانده ذهن بشر چيست؟
منطق يا احساس؟
البته احساس؛ چون دانستن مربوط به ذهن آگاه و منطقي ماست (ذهن حسابگر ولي عملكرد مربوط به ذهن ناخودآگاه ماست كه ريشه در احساس ما دارد).
مثال :
وقتي خشمگين مي شويم منطق ما كار نمي كند.
چرا تمرين؟
دانستن و مطالعه كتابهاي روانشناسي و از بر كردن آن مطالب شايد از انسان يك عالم علم روانشناسي بسازد ولي يك آدم خودشناخته نمي سازد، بلكه آنچه كه ما را و هر دانشمند علم روانشناسي را خود ساخته مي كند تمرين است و تمرين و تمرين. چه بسيار دكترهاي روانشناس كه خود گرفتار عصبيتهاي عديده اي هستند.
وقتي ما تمرين مي كنيم يعني خودمان را دوباره خلق مي كنيم.
مثال :
- من تا امروز آدم زودرنج و حساسي بوده ام از امروز با تمرين مي توانم از خودم آدمي مقاوم و قوي بسازم.
- يا اگر تا امروز با كوچكترين مخالفت ديگران از كوره در رفته و عصباني ميشدم از امروز با تمرين از خودم آدمي حليم و صبور ميسازم پس خودم را تغيير ميدهم.
مثال :
- اگر يك پزشك متخصص دستگاه گوارش حصبه بگيرد بدون دارو خوردن و انجام كارهاي لازم و فقط به اتكاء به دانشش هيچ بهبودي حاصل نخواهد كرد.
اهميت تمرين:
تمرين هائي كه تا امروز داشته ايم بيشتر مربوط به آن مي شد كه حال خود را خوب كنيم و از افسردگي و كسلي و بي تحركي و بدبيني خود را به شادي و فعاليت و نشاط و خوشبيني برسانيم.
ولي تمرين هاي بعدي به ما كمك مي كنند كه رفتارهاي غيرارادي و ناخواسته و ناخودآگاه خود را عوض كنيم.
مثلا" :
اگر در مقابل كسي كه سرمان داد ميزند دست و پايمان را گم مي كنيم و هر طور كه مخاطبمان خواست عمل مي كنيم اولا" اين مشكل خود را خوب بشناسيم و ثانيا" با تمرين يك رفتار صحیح و دلخواه جايگزين آن كنيم.
از مسائل مهم تمرين:
1- تدريج
2- درك تفاوت بين دانستن و شدن
هر چند دانستن براي شدن ضروريست ولي اگر كوششي براي شدن كه همان بهتر شدن و رها كردن عصبيت است نشود ممكن است كه دانستن ما را به ورطه فخرطلبي بيندازد كه خود حركتي در جهت تحكيم عصبيت است.
در حاليكه وقتي تمرين مي كنيم و تغيير مي كنيم اين تغيير و شدن ما را به سمت سلامت در دانستن هدايت مي كند چون شدن باعث رها شدن ترمزهاي انسان ميشود و راه رشد برايش باز ميشود.
چگونه تمرین کنیم
"کلمه درست، عامل نیرومندی است، اگر کلمات، کاملاٌ بجا مصرف شوند، به سرعت برق، هم بر جسم و هم بر روح اثر می گذارند." مارک تواین
"کلمات می توانند موجب بیماری و حتی مرگ انسان بشوند" نورمن کازینز
- اگر برای بیان خاطره ها و تجربه های زندگی خود، از کلمات صحیح و مؤثری استفاده کنیم، به رشد نیرو بخش ترین عواطف پرداخته ایم.
- کلمات به صورت ناخودآگاه انتخاب و تکرار می شوند.
- با انتخاب صحیح و آگاهانه کلمات می توانیم بر نحوه ارتباطمان با خودمان، دیگران، کارمان و محیط مان اثر بگذاریم.
- با تغییر عادت کلامی و عوض کردن کلماتی که برای تشریح عواطف خود به کار می برده ایم، می توانیم به سرعت شیوه تفکر و احساس خود را عوض کنیم.
مثالهائی از کلام غلط
1- وقتی حالمان خوبست و سلامتیم می گوئیم "بد نیستم"
2- دائم می گوئیم : "زندگی یک جنگ است."
3- خانمی که همسرش سکته کرده بود این صحنه را مثل فیلم سینما بارها می دید. همانطور که می دانیم تصاویر حتی قوی تر از کلمات اثر می گذارند.
4- به خود می گوئیم من از همه قوی ترم و به همه پیروز می شوم ، احساسمان در این تلقین همراه با خشم و عناد است و چیزی که نصیبمان می شود انتقام جوئی و خشم و نفرت است.
5- من آرام خواهم بود، کی و در پاسخ به چه رفتاری؟
6- "من نخواهم ترسید." در واقع درست مثل من خواهم ترسید عمل می کند.
7- در حالیکه درآمد کافی داریم و مشکل خاصی هم نداریم در جواب اوضاع چطور است؟ می گوئیم: "ای".
8- دائم از اوضاع بد زمانه داد سخن می دهیم و غر می زنیم.
9- "من شانس ندارم."
10- "من عرضه ندارم"
11- "می دانم که کسی به من, حرفم و کارم توجه نخواهد کرد.
مضار جمله های تلقینی غلط
1-تشدید و تحکیم کردن عصبیت ها،
2- بالا بردن اضطراب،
3- زیاد کردن ترس ها،
4- افزایش نا آرامی،
5- زیاد کردن انتقامجوئی،
6- کم کردن حافظه،
7- کم کردن اعتماد به نفس،
8- افزایش نیاز به سلطه جوئی،
9- تحکیم عادات عصبی،
10- تحکیم و تعمیق حسادت،
11- اضافه کردن خودخواهی،
فایده تلقین های مثبت
1-رهائی از ترس ها، تنش ها، اضطرابها و نا آرامی ها،
2- احساس و لمس کردن حسن های خود،
3- پیدا کردن توانائی نه گفتن به دیگران، ابراز نظر و ابراز وجود کردن و در جمع خود را مطرح کردن،
4- تنظیم روابطمان با دیگران، حلم، رعایت طلسم تصا،
5- بالا بردن خلاقیت ها،
6- ایجاد انگیزه برا ی اهداف شغلی و غیره و بالابردن شور و شوق در زندگی،
7- افزایش میل توفیق،
8- افزایش توانائی آموختن،
9- افزایش مهراصیل به خود و دیگران،
10- زیاد کردن امید،
11- بالا بردن توانائی کشف و بهره بردن از امکانات موجود در هر شرایطی،
12- بالا بردن عزت نفس،
13- غلبه بر تنبلی، تأخیر و تعجیل،
14- رفع عادات عصبی،
15- ایجاد حس همکاری بیشتر در خود و دیگران،
16- توفیق در بهداشت دوستی و زناشوئی،
17- رفع سلطه جوئی، خودخواهی، حسادت،
پیش نیاز تلقین
قبل از اینکه جمله ای تلقینی انتخاب کنیم بسنجیم که چه چیز را می خواهیم تغییر دهیم؟
1-شرایط زندگیمان،
2- وضعیت معیشتمان،
3- عادت عصبیمان،
4- باورمان،
برای روشن تر شدن مطلب به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال:
1: خانمی از یک رفتار همسرش رنجیده، به جای رنجش زدائی دائماً به خود تلقین و یا حتی تصویر ذهنی می کند که بالاخره طلاق خواهد گرفت تا راحت شود.
موقعی چشم باز می کند که طلاق گرفته و همسرش ازدواج مجدد کرده و راه برگشت ندارد، در حالیکــــه اساســــاً رنجش از همسرش بی مورد و یا قابل رفع و یا گذشت بوده است.
2 : جوانی، هدفهای بزرگی در سر دارد، ولی همین که با مانعی برخورد می کند به جای از پیش پا برداشتن مانع و کوشش و تلاش بیشتر، دائم تلقین می کند که این مملکت به درد نمی خورد و باید از آن فرار کرد.
زمانی به خود می آید که سالها در یک جامعه دیگر مثل اسب تازی دویده و کار کرده تا معاش خود و همسر بیگانه اش را تأمین کند. در میانسالی که نیاز به آرامش و آسایش و یاری همسرش است، سرکارعلیه از او خسته شده و دیگر حاضر نیست او را تحمل کند.
بعد یادش می افتد که وقتی خیلی دل تنگ شهر و دیارش شده بود، اظهار لطف این علیا مخدره، در باغهای بهشت را به رویش باز کرده بود.
3 : خانمی از همسرش که با او تفاهم نداشت جدا شد تا با کسی که او را می فهمد ازدواج کند، و با آقائی که چند سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد و خوشحـــــال بود که با این ازدواج به همه ثابت کرده که آنقدر زیــبا و جذاب است کـــــه با مردی کم سن تــــــر از خودش که قدر او را می شناسد ازدواج کرده ولی متأسفـانه بعد از مدت کوتاهی سر از اعتیاد درمی آورد.
4 : خانم میانسالی از همکارانم به من توصیه کرد که در زندگی عجولانه تصمیم نگیرم. وی پس از رنجشی که از همسرش داشته به منزل مادرش رفته و شکایت به او می برد. او هم به سرعت طلاق دخترش را می گیرد. شکــــوه این خانم از آن بود که مادرش به جای گرفتن میانه دو طرف، به دلیل احساس اجحافی که خودش از زندگی زناشویی داشته و تصویر ذهنـــی اش که من بدبختــم و دخترم هم مثل من بدبخت است زندگی او را از هم می پاشد. در حال حاضر او ناچار است با کار طاقت فرسا مادر و دختر خود را اداره کند در حالیکه شوهرش که از موقعیت اجتماعی و مالی بالائی برخوردار بوده بلافاصله ازدواج مجدد کرده و راه بازگشت به زندگی قبلی اش بسته میشود.
در مثالهای فوق هر یک از این افراد به جای حل کردن مشکل خود و انتخاب یک تلقین درست برای تغییر وضعیت و شرایط زندگیشان سعی کردند با فرار از وضعیت کنونی خود را به مخمصه ای دیگر گرفتار کنند.
اگر به احساس هر یک از این افراد دقت کنیم، مثل آدمی است که از دست یک حیوان وحشی فرار کرده باشد، به اولین درختی که رسید از آن بالا می رود در حالیکه ممکن است بالایش یک پلنگ به انتظار او نشسته باشد.
پیش نیاز:
به این ترتیب نیاز داریم که برای انتخاب تلقین مناسب صادقانه موارد زیر را بررسی کنیم :
1- آیا اگر هدفم فاصله گرفتن از کسی است از او رنجش دارم؟
- آیا نسبت به او حسادت دارم؟
- آیا توقعاتم عصبی است؟
- آیا از او زخم غرور خورده ام؟
مثال:
1 - خانمی تصویر ذهنی اش از خودش این بود که قربانی است. آنقدر آن روی سگ شوهرش را بالا می آورد که به او توهین و تحقیر کند، و به اطرافیان می گفت: می بینید با من چه می کند؟
2- خانمی به دلیل اینکه خیلی خودش را خواستنی می دانست انتظار داشت که علیرغم هر رفتاری که با شوهرش می کند او عاشقانه دوستش داشته باشد. با اولین کم محلی شوهرش آنچنان زخم غرور خواستنی بودن خورد که از وی جدا شد.
3- خانمی که به شدت دچار احساس "ناخواستنی بودن" بود دائم در این ترس به سر می برد که همسرش به او خیانت کند در حالیکه همسرش خیلی به او علاقه داشت و مرد نجیب و خانواده دوستی بود.
خوشبختانه وقتی به او گفتم که این تصویری که دائم در ذهنش مرور می کند روزی به واقعیت خواهد پیوست، پذیرفت و باعث شد که او به جای تکرار تصویر خیانت همسرش از داشتن این همسر نجیب شاکر شود.
4- رابینز از پسر بچه ای صحبت می کند که ابتدا فکر می کردند عقب افتاده است، ولی پس از اصلاح تصویر ذهنی اش نابغه شد.
2- دقت کنیم که تصویر دهنی امان از خودمان چیست؟
گاهی ما آنچه را که دوست داریم باشیم با تصویر ذهنی از خودمان اشتباه می گیریم.
در واقع تصویر ذهنی ما از خودمان آن عملکرد ناخودآگاهی است که نشان می دهیم . یعنی تصویر ذهنی، مثل یک نقشه است که روی کاغذ پوستی و یا کالک ( کاغذهای شفاف)کشیده شده و عملکرد ما مثل برگه های اوزالید است که از این کالک گرفته می شود و همه مثل هم است مگر اینکه آن نقشه اصلی روی کالک را تغییر دهیم.
مثال
1: من تصویر ذهنی مهر طلبانه ای دارم پس استعدادها, توانائی ها, و آگاهی های خودم را نمی بینم و در جائیکه باید خود را ابراز کنم، ناخودآگاه این کار را نکرده و موقعیت مورد علاقه ام را به نفرات کم توان تر از خودم واگذار می کنم.
2: من به دلیل برتری طلبی خود را با استعدادتر, تواناتر, آگاه تر از آن که هستم می بینم و کارهای بزرگی را به عهده می گیرم که توان انجام آن را ندارم و دائم دیگران را به خاطر عدم توفیق در آن کار سرزنش می کنم.
عوامل مؤثر در اثر بخشی تلقینات
1-تهیه لیست توفیق های گذشته و مرور آن،
2- حسن جوئی از خود،
3- کشف منحصر به فرد بودن خود،
4- کشف استعدادهای خود،
5- واکنش سنجی احساس گناه هایمان،
6- تمرین شور و شوق،
7- باور کنیم که اشتباه کردن مساوی بی ارزشی نیست،
شجاعت اصلاح اشتباهاتمان را به خود بدهیم. بخصوص در اشتباه گرفتن " زخم غرور" خودمان با " گناه دیگران "،
8- تمرین مهر بی انتظار کنیم،
9- تمرین شاکر بودن کنیم،
10- باور کنیم که ذهن ما تجربه واقعی را از تجربه تخیلی تشخیص نمی دهد،
11- رنجش زدائی، رنجش زدائی و رنجش زادئی.
روش تلقین :
1-جمله تلقین را مثبت تهیه کنیم
به جای من خشمگین نمی شوم بگوئیم من آرام هستم.
به جای من ترسو نیستم بگوئیم من شجاع هستم.
2- از فعل حال استفاده کنیم:
وقتی می گوئیم من خشمگین نخواهم شد به این معنی است که در یک زمان نا معلوم، و ذهن نمی تواند برای زمان نا معلوم برنامه ریزی کند.
مثال:
1) من هنگام مراجعه به اداره " آ " آرام ، متین، مهربان و معتمد به نفس هستم"،
2) من در هنگام برخورد با رفتار تحقیر و توهین آمیز دیگران ملایم، متین، مهربان، معقول و معتمد به نفس هستم.
3) من در هنگام گرفتن حقم از دیگران و مسئول بالا دستم آرام، متین، ملایم، مهربان و معقول و معتمد به نفس هستم.
4) من در هنگام تصادف رانندگی, پرخاش دیگران, سخنرانی, باز کردن باب دوستی با کسی که به او علاقه دارم, آرام ، متین، ملایم، مهربان و معقول و معتمد به نفس هستم.
5) به جای اینکه بگوئیم من از ارتفاع نمی ترسم بگوئیم: " من در ارتفاعات از زیبائی های آن لذت می برم."
3- در جمله تلقین حتماً لفظ مهر و احساس مهر وجود داشته باشد، چون گاهی رنجشها باعث می شود که ناخودآگاه حرکتهای انتقامجویانه به ذهن ما تلقین شده و عمل کند.
4- در جمله تلقینی درک و احساس زیبائیها گنجانده شود.