حسادت
تعريف حسادت:
عادتی بد و آزار دهنده و رنج آور که انسان گرفتار آن از دیدن هر گونه شادکامی، موفقیت، و خوشبختی دیگران گرفتار عناد به خود شده و سپس آنرا به فرد مورد حسادت تعکیس کرده آرزوی نابودی و زوال نعمت، شادکامی و سعادت وی یا خود وی را می کند و اگر دستش برسد از هیچ گونه تهمت و افترا و انتقامجوئی ابا ندارد.
رشک: تمنای تملک مال و پيشرفت ديگران.
غبطه: آرزوی رسیدن به مشابه چیزی که دیگری دارد.
باتعاريف زير شايدبتوان جايگاه حسادت رامشخص کرد.
1- رقابت سالم: فرد ضمن سرعت دادن و پيگيری در کوشش و تلاش برای پيشرفت خود ديگران را نيز در پيشرفت و بهبود زندگی ياری مي دهد.
2- رقابت عصبی: فردبدون توجه و کمک به ديگران نياز و اصرار و اجبار دارد که خود را ارتقاء داده و از دیگران جلو بزند(چون نياز عصبی دارد که خود را جلوتر و بالاتر از ديگران ببيند).
3- مقايسه عصبی: فرد مرتبا امتيازات و نعمات ديگران را با کمبودها و ضعفهای خودمقايسه کرده وبدون ا ينکه کوششی برای رشد و پيشرفت و رفع کمبود خود نمايد دچار اندوه و تنش و عناد به خود و عناد به ديگری و کينه توزی می گردد.
4- حسادت: فرد نياز اصرار و اجبار دارد که از ديگران جلو باشد و برای رسيدن به اين خواسته ازواردکردن صدمه به ديگران برای جلوگيری ازپيشرفتشان ابا ندارد.
به عبارت ديگرفرد مرتبا امتيازات و نعمات ديگری را با ضعفها و کمبودهای خود مقايسه کرده و نه تنها کوششی برای رشد و تعالی خود نمی کند بلکه سعی در انهدام و به زوال کشاندن امتياز و نعمت آن فرد هم مي نمايد.
اگر کوششی هم برای پيشرفت کند انگيزه اش شور و شوق به آن کار نيست بلکه انتقام جويی از ديگران است.
ريشه های حسادت :
1- فطری( برای سيانت ذات ).
2- حسادت و سلطه جوئی در بچه انسان هست و با تربیت سالم وصحیح بر طرف می شود. در غیر این صورت روز به روز عمیقتر می شود.
2- الگوپذيری (کودک بطور اکتسابی از رفتار اطرافِيان ياد ميگيرد).
3- احساس حقارت (باعث کوچک ديدن خود و بزرگ ديدن ديگران ميشود).
4- کمال طلبی که تعکيس آن روی ديگران می شود حسادت (يعنی فرد از خود انتظار داردکه درهمه امورکامل باشد و اگر در امری کسی را کاملتر از خود ببيند حسادت می کند.)
5- انحصارطلبی در دوستی يا نسبت به همسر و نیاز به داشتن مهر انحصاری طرف مقابل.
6- زخم غرور
7- باور(مثل غيرت خواهی که به نوعی به حسادت چهره مطلوب داده و آنرا توجيه ميکند).
8- اينکه ما صفتی را در ديگری بطور ناآگاه خيلی تحسين کنيم.
9- عدم احساس امنيت.
10- مقايسه نداشته های خود با داشته های ديگران.
مشخصه های حسادت
1) اماره و اجباریست.
2) سیری ناپذیر است.
3) موردها برایش بی تفاوت است، یعنی هدف و حالت اختصاصی ای برایش وجود ندارد.
مضرات حسادت
1- گاه بسیار رنج آور است.
2- می تواند اوقات خوش فرد را به نا خوش تبدیل کند.
3- دوستیها را تبدیل به دشمنی می کند.
4- روابط انسانی را تخریب و همبستگی انسانی را کم می کند.
5- اثرات وخیمی از نظر روحی برای خود فرد داشته و عاقبتش تنهائی و بی کسی است.
6- متاسفانه خیلی وسیع و فراگیر است.
7- فرد را دچار تضاد شدید می کند.
8- فرد را دچار عناد به خود و عناد به دیگری روز افزون می کند.
9- هر بار حسادت ورزی این عادت را تحکیم می کند.
10- حسادت دید فرد را منفی کرده و کم کم به همه چیز و همه کس سرایت می کند و دید منفی و عناد آمیز او را به جائی میرساند که دیگر هیچ کس را قلبا دوست نداشته و از چیزی قلبا لذت نمی برد و زیبائیها جذبش نمی کند.
عوامل تحکيم و يا تشديد کننده حسادت رشک و رقابت عصبی :
1- ابتدا حسادت واکنش هنجاريست که کودک نسبت به از دست دادن (محبت واقعی، محبت فرضی) و يا تهديد به از دست دادن آن از خود نشان ميدهد.
در بسياری از موارد در اثر ناکامی فرد خشمگين می شود که طبيعی است و ادامه آن به تدريج باعث نفرت و کينه می شود. اين خشم و نفرت نسبت به خود و ديگری است که اگر برخورد درستی با آن نشود نه تنها در دوران کودکی بلکه در سراسر زندگی فرد اثر می گذارد و او را حسود می کند.
2- در حسادت تفاوت سنی و جود دارد، نقطه اوج حسادت درسه سالگی و قبل از بلوغ يعنی حدود 11 سالگی است.
3- درصورتی که کودک تحقير و مقايسه شود حسادتش تشديد می گردد بخصوص در سنين فوق .
4- برتری جويی، بی عدا لتی، به خطر افتادن موقعيتها، تبعيض در خانواده و جامعه، ناامنی مادی و معنوی حسادت را در کودک تحکيم می کند. بی عدالتی در بزرگسالان نيز حسادت و کينه توزی را تشدید مي کند.
5- عيب جويی و الدين بچه را حسود می کند.
6- کودکان بزرگتر در خانواده بيش از کودکان کوچکتر حسادت را تجربه می کنند زيرا سهيم شدن ديگران درمحبت وعشق والدين کينه کودکان بزرگتر را برمی انگيزد و برای جلب ترحم به پرخاش مخالفت لجاجت يامحبت متوسل می شوند. کودکان کوچکتر هم که خود را فاقد قدرت و توانائی بزرگتر ها می بینند اگر حمایت کافی نداشته باشند به بچه های بزرگتر حسادت کرده ودر صدد تخریب آنها بر می آیند و در نتیجه حسادت در آنها راسخ می شود.
7- بطور کلی بيشترين درصد حسادت حاصل رفتارهای ناصحيح خانوادگی است بويژه نگرش و روشهای انضباطی مادر.
8- اکتساب: وقتی خانواده ای حسود و عصبی باشند و به نعمات ديگران حسادت کنند فرزند خانواده هم به دليل عصبيتی که به او اعمال می شود ونیز به دليل الگوهای حسادت و عصبيتی که در پيش رو دارد در باورش اينطور جامی افتد که دائم خود و خانواده اش را با ديگران مقايسه منفی کرده و حسادت کند.
9- نظام ارزشی و باورهای خانواده: وقتی در خانواده ارزشهائی غير از استعداد و توان بالقوه فرد، ارزشهای انسانی، ارزشهای معنوی حاکم است (که اين خودناشی ازعصبيت درآن خانواده است ) ناگزير فرزند آن خانواده حسود بار می آيد چراکه بجای کنکاش در و جود خود و ابراز و جود مجبور است دنبال ارزشهای ظاهری مثل چهره زيبا، لباس فاخر، پول فراوان، موقعيت اجتماعی استثنائی و موقعيت خانوادگی استثنائی بگردد. اين بليه فرزند را نسبت به خود بيگانه و وادار به مقايسه لحظه به لحظه می کند تا خاطرش جمع شود که از همه نظر بالاتر و شاخص تر است.
11-کمال طلبی:
1- فرد کمال طلب نيازمند برخورداری ازغايت تمام نعمات دنياست و در اين نياز حد و مرزی نمی شناسد. پس هرکس که از نعمتی برخوردار باشد که او فاقد آن است مورد خشم و نفرت و حسادت او واقع می شود.
2- چون کمال طلب همه چیز را با هم و در حد کمال می خواهد وقتی فردی را در یک زمینه از خودش بالا تر، قوی تر، و جلو تر می بیند به او حسادت می کند و حقارتش بیشتر می شود.
12- احساس حقارت: فردی که دچار احساس حقارتست، از ديدن محسنات و امتيازات خود عاجز است و خود را لايق هيچ پيشرفتی نمی بيند و از ديدن امتيازات و نعمات ديگران، حقارتش تشديد شده و دچار حسادت می شود.
13- توقعات عصبی: نياز فرد به مورد تائيد، محبت و توجه ديگران بودن است و ترس از دست دادن اين تائيد، محبت و توجه، وقتی که ديگری مورد تائيد، محبت و توجه قرار می گيرد باعث حسادت او می شود.
14- بخل: که ناشی از غرورها و ترس های عصبی است، چهره ديگری از حسادت است. غرورهای عصبی شخص و باورهای غلط اجتماعی به اين خصيصه دامن می زند.
15- غرور: همه غرورهای عصبی به حسادت دامن می زنند و سهم زيادی از حسادت بين زن و مرد ناشی از عصبيت است و به اندازه انواع غرورها، انواع حسادت وجود دارد. پس هر غروری عفريت حسادت و انتقام جوئی را در خود مخفی کرده است.
16- باورهای غلط: تعصبات ناموسی از جمله باورهائی است که می تواند به صورت پوششی برای حسادت به حسادت و حالت شک و بد بینی و سوءظن دامن بزند(که از عوارض آن پارانویای اولیه و یا پارانویا است)
انواع حسادت :
1- حسادت به دوستی ها، امتيازات و نعمات ديگران.
2- حسادت به جنس مخالف يا زن و یا مرد.
مراحل حسادت :
1- همانند سازی: يعنی خود را با ديگری مقايسه کرده و سعی می کنيم خود را شبيه طرف مقابل کنيم.
2- چشم و هم چشمی کردن: که اگر از حد در نرود بد هم نيست ولی اگر بی اختيار شود حسادت است. فرد به جای پروراندن اخلاق انسانی و کسب ارزشهای معنوی و رفاقت و بهتری در وادی چشم و هم چشمی برای اثبات برتری می افتد.
3- غبطه: غبطه در ما انگيزه مثبت بوجود می آورد و ما را به تلاش بيشتر وادار می کند. در غبطه اختيار وجود دارد و فرد آگاهانه در زمينه ای به رقابت می پردازد ولی در حسادت اختيار وجود ندارد و فرد بجای ساختن و رشد حود در پی تخريب و انتقامجوئی است .
4- رقابت که سالم آن نيز مثل غبطه است و عصبی اش همان حسادت است.
اين چهار مورد تا آنجا که ايجاد انگيزه کند و با شناخت، انگيزه ها اصلاح شود و از رقابت برای برتری به رقابت برای بهتری تبديل شود خيلی خوبست و گرنه به تدريج به سمت بخل و حسادت ميل می کند.
5- بخل: که خيلی خطرناک است و درش کينه و تنفر است، و زوال طرف را می خواهد.
6- حسادت: که فرد از سازندگی خود بکلی عاجز و بطور ناخودآگاه و گاهی آگاه فقط در پی زوال و تخريب طرف حسادت است .
خصوصيت فرد حسود:
1- روحا" خسته و ناتوان و رنجور و انتقامجو است.
2- ريشه استعدادها و خلاقيتهايش خشکيده است.
3- ناتوان از برقراری رابطه دوستی است.
4- از درون در آتش است و از بيرون روابطش خراب و ناپايدار است.
5- به دليل احساس حقارت از رفتار خود با شخص مورد علاقه اش احساس نا امنی می کند و دائم در ترس از دست دادن پايگاه خويش به سر می برد. عکس العمل او در اين رابطه، به صورت پرخاشگری برای جلب توجه بيشتر شخص مورد علاقه اش است.
واکنش های ناشی از حسادت :
حسادت هر سه تیپ عصبی را عصبی تر و ضعیف تر کرده و آنها را در عصبیتشان راسخ تر می کند. شخص متوجه حسادت خود هست و از آن احساس خفت می کند و سعی می کند آنرا به پوشاند و از خودش واکنش هائی نشان می دهد که با موضوع همخوانی ندارد مثلا:
1- در کودکی به صورت لجبازی و مکيدن انگشت است.
2- در سنين مدرسه، به تفاوتی نسبت به درس و مدرسه تبدیل می شود.
3- در سنين بالاتر علاوه بر عصبانيت، به صورت رفتارهای مخرب که به ديگران لطمه می زند از قبيل :
پرخاشگری
آزار زيردستان
مخالف گوئی
بدخلقی
بی ادبی
شکايت کردن
ناديده گرفتن ديگران
دروغگوئی
تقلب
دو بهم زنی و سخن چينی
سلطه جوئی و انتقامجوئی
به کار بردن کلمات زشت
بدگوئی از ديگران
غيبت
زخم زبان زدن به دیگران
تهمت زدن به دیگران
مسخره کردن ديگران و تحقير آنها
زخم زبان زدن به ديگران
عيب جوئی و انتقاد بيجا از ديگران
ايراد بنی اسرائيلی از ديگران
بلوف و بزرگنمائی خود
چاپلوسی و تملق
سعی در خذف ديگران
می باشد.
عوارض حسادت :
حسادت موذی است و مضار روحی و جسمی فراوان دارد:
1- شخص حسود همکاريش کم است و به گوشه گيری و انتقاد از ديگران متوسل می شود (مردم گريزی يا حسادت مکتوم).
2- دائم رنجور و در اضطراب است.
3- رابطه اش با خودش و ديگران بسيار خراب است.
4- به روابط زناشوئی لطمات شديدی وارد کرده و مانع رشدخود و همسرش می شود.
5- حسود هميشه غمگين و ناخوشبخت است.
6- حسادت مانع پيدا کردن دوست می شود.
7- حسود ترمز شديدی برای ابراز محبت دارد.
8- فرد حسود با ديگران بد می شود، بدون آنکه بفهمد علتش چيست.
9- حسود فردی ناشاد و ناسازگار است و از انسانيت بدور است.
10- حسود از احساس حقارت شديد رنج می برد.
11- حسود حرف نشنو و لجباز است، در نتيجه روابطش را بشدت تخريب می کند.
12- حسود واقع بينی اش را از دست می دهد حتی واقعيت خودش را درک نمی کند.
13- دائم خود را با ديگران و ديگران را با هم مقايسه می کند.
14- بدبين و پارانويا می شود. دچار عوارض روان تنی می شود(مثلا" بعد از يک مهمانی دچار سردرد می شود). زیاد شدن ناراحتیهای جسمی و مبتلا شدن به بیماریهای روان تنی. هشتاد درصد بیماریهای جسمی ریشه روانی و عاطفی دارد.
16- به داشته های ديگران بخل می ورزد، حتی به شادی ديگران.
17- داشته های خود را به رخ می کشد.
18- نسبت به آدم های شناخته شده و ناشناس خشم و نفرت دارد.
19- مهرطلب فکر می کند که از شدت خوبی به کسی حسادت نمی کند و برتری طلب ديگران را قابل نمی داند که حسادت کند، در حالیکه هر دو گروه حسود می شوند.
20- گاهی هم لباس عاریه به تن کرده و در غالب عدالت خواهی ظاهری و فریبنده جلوه گر می شود، مثلا می گوید یعنی چه که یک کس این همه داشته باشد و این همه آدم در فقر زندگی کنند.
21-بی انصافی در قضاوت: آدم حسود منصف نیست بخصوص با کسانیکه به آنها حسادت می کند و به نوعی آنها را برتر از خودش می داند ناگزیر حسنهای آنها را کوچک و عیبهایشان را بزرگ می بیند.
حسادت های مهر طلبانه:
1- مهر طلب نیاز عصبیش آنست که هر کس را که در شعاعش قرار بگیرد دوست بدارد و وقتی به کسی حسادت می کند که نمی تواند دوستش بدارد. پس با خودش در تضاد افتاده و عناد به خود پیدا کرده و آنرا تعکیس می کند(چون عناد به خود دردناک است).
2- مقایسه دائمی وگاهی آگاهانه و افراطی خود با دیگران مخصوصا نقاط ضعف خود با نقاط قوت دیگران. به همین دلیل دائم احساس حقارتش زیادتر شده و از خودش و دیگران نفرت پیدا کرده و میل به انهدام می کند.
3- حسن های خود را یا نمی بیند و یا خیلی کوچکتر از آنچه واقعا هست می بیندو حسادت در او به صورت عناد مکتوم و بخل دیده می شود.
4- وقتی محبوب مهر طلب به دیگری ابراز محبت می کند به شدت دچار احساس نا امنی شده و از ترس از دست دادن محبوب به فرد مورد محبت او کینه پیدا کرده و حسادت می کند.
حسادت های برتری طلبانه:
1- حسادت در برتری طلب باعث میل به رقابت به هر قیمت می شود. و این میل عصبی نه تنها اضطرابش را بیشتر می کند بلکه او را در برتری طلبی و میل به پیروزی منتقمانه به هر قیمت تحکیم کرده و موجب آزارش می شود.
2- اکثر مردم را رقیب خود می پندارد و آگاهانه خود را با دیگران مقایسه می کند. آگاهانه و نا آگاهانه در حالت حمله به دیگران به سر می برد. واکنشهای بد و منفی(علنی و یا درونی) نشان می دهد، حتی لبخند و آرامش ظاهری عناد و نفرت مکتوم و حسادت او را مخفی نمی کند.
3- به دلیل حسادت دائم حالت تهاجمی و سلطه جوئی دارد، حتی زمانی که متوجه خود کم بینی و حقارت درونیش می شود.
4- عدم توفیق خود را به گردن دیگران می اندازد و به شدت عیبجو می شود و روابطش را تخریب می کند.
5- شخص برتری طلب چاره ای ندارد جز اينکه از همه نظر بهترين باشد، پس اگر فردی، حتی در يک مورد از او برتر باشد، مورد حسد و کينه او قرار می گيرد.
حسادت های عزلت طلبانه:
1- در تیپ عزلت طلب حسادت روز به روز او را گوشه گیر تر می کند و این گوشه گیری چیزی از رنج حسادت او کم نمی کند، و مدام از مقایسه خود با دیگران در رنج است.
حسادت های انحصار طلب:
انحصار طلب پیرو قانون "همه یا هیچ " است. اگر با کسی دوست است، فقط موقعی از این دوستی لذت می برد که همه وجود اورا داشته باشد واو دربست در اختیارش باشد. برآورده نشدن کمترین توقعاتش او را دچار اضطراب و احساس نا امنی کرده و وی را دشمن خود می انگارد.
هر قدر که احساس مالکیت اصیل و طبیعی است، انحصار طلبی که ناشی از عدم اعتماد به نفس است، عصبی محرکی بسیار قوی برای حسادت، عناد به خود و عناد به دیگری است.
راههای رفع حسادت:
اولین قدم در رفع حسادت شناخت آن است، چرا که واقعیت آنست که "ما هیچ کس را به اندازه خودمان گول نمی زنیم" به این مفهوم که فرد عصبی به دلایل مختلف با دلیل تراشی های به ظاهر منطقی خود را گمراه می کند تا عیب خود را نه بیند. پس مرحله شناخت را می توان مشکل ترین بخش رفع عصبیت و بخصوص حسادت دانست.
شناخت علائم حسادت:
شناخت حسادت و قطع ریشه ها و تحکیم کننده های آن مثلا:
1- با مشاهده و یا آگاهی از امتیازات مادی و معنوی دیگران احساس خشم و ناراحتی می کند.
2- به شدت عیبجو شده و دیگران را زیاد تحقیر می کند.
3- از کسی زیاد تعریف و تمجید می کند در حالیکه قلبا اعتقادی به این امر ندارد.
4- به شدت میل به غیبت، انتقاد، بد گوئی، تهمت زدن و حتی انتقامجوئی نسبت به کسی دارد طوریکه واکنش با موضوع تناسبی ندارد. در این حالت فرد یا زخم غرور خورده یا آزار حقارت دارد یا احساس نا امنی می کند و یا دچار باورهای غلط و حسادت شده است.
مرحله قبول:
دومین مرحله رفع حسادت مثل هر عصبیت دیگر قبول قلبی این مساله است که حسادت عارضه ای مخرب است و من به دلیل عصبیت به آن دچار شده ام و مثل آفتی به جانم افتاده است و باید رفعش کنم.
مرحله تمرین:
تمرین برای رفع حسادت به دو دسته تقسیم می شود:
1- تمرین های خاص رفع حسادت.
2- تمرینهای عمومی خودشناسی برای تقویت بنیه معنوی و احترام به خود و رضایت از خود.
تمرین های خاص:
با از بين بردن عوامل حسادت می توانيم آنها را مهار و کنترل کرده و از بروزش جلوگيری کنيم. از آن جمله است:
1- از محبت کردن و یا توجه دیگری به محبوبمان ویا از توجه و مهر محبوبمان به دیگری حالمان بد میشود، در حالیکه محبت آن فرد همه گیر است و اختصاصا نسبت به محبوب ما وبالعکس نیست.
در این حالت بهتر است ابتدا واکنش سنجی کنیم:
الف – آیا انحصار طلبم و نیاز به مهر انحصاری محبوبم دارم؟
ب _ آیا برتری طلبم و می خواهم یکه تاز میدان باشم و حضور آن فرد مرا دچار ترس از شکست می کند؟
ج _ آیا آنقدر نیاز شدید به خواستنی بودن دارم که حضور آن فرد مرا تهدید به این می کند به اندازه کافی خواستنی نیستم و اعتماد به نفسم را از من می گیرد.
جایگزین:
می توان گفت که پرورش احساس مهر و حتی رساندن مهر اصيل به شخص مورد نظر، محبوبمان و خودمان، بهترين شافی است.
2- برقراری نظم و عدالت.
نظم برای اینکه عوامل بیرونی روند زندگی ما را مختل نکند وعدالت برای اینکه چیزی را که ما آزار می دهد به دیگران تحمیل نکنیم.
3- برنامه ريزی صحيح و دادن مسئوليت به افراد به طور کاملا" حساب شده و متناسب با توانائی های آنها و همینطور قبول مسئولیت در حد توانمان.
4- اجازه ابراز وجود دادن به افراد و خود.
5- اطمينان دادن به خود و فرد که هميشه محبوب، مفيد، محترم و مورد اعتماد هستیم.
6- دوری از آفتهای دوستی(ملامت، مخالفت، مچ گیری، تحکم، تحقیر، تحمیل).
7- تمرین واکنش صحیح پیش ساختۀ گفتاری، رفتاری، احساسی و فکری و جایگزین کردن آن با واکنش عصبی قبلی.
8- نوشتن و مرور کردن موارد توفیق و یادآوری اینکه بعد از چه مدت تمرین توانستم احساس حسادتم را درمان کنم. و حتی جایزه دادن به خود برای این پیشرفت.
8- حفظ خونسردی در مقابل واکنش های فرد حسود.
9- زياد صحبت نکردن راجع به مورد حسادت.
10- حسن جوئی از خود، دیگران و طبیعت و محیط اطراف و نيکی بينی. و کمک به فرد که محسنات خود را ديده و متوجه آنها باشد، چرا که رضايت از خود يکی از درمانهای کارساز حسادت است.
تمرین های عام:
1- حسن جوئی از ديگران و خود.
2- تمرین در داد وستد مهر ودوستی.
3- خلاقیت و ابراز وجود.
4- آموختن و تجربیات نو داشتن.
5- تمرین احترام بخود و رضایت از خود ودیگران.
6- رنجش زدائی.
7- پرهيز از مقايسه.
8- ديدن توانائيها و خلاقيتهای خود و ديگران.
9- کاهش عناد بخود و ديگران.
10- رعايت طلسم تصا با خود و ديگران.
11- احترام به خود و ديگران.
12- مرور موفقيت های گذشته.
13- داشتن هدفهای ارزشمند.
14- شناخت غرورها و رفع آنها.
15- تصوير ذهنی دادن به خود در مورد خوشحال شدن از توفيق، شادی، خوشبختی و پيشرفت ديگران.
16- ورزش کردن و تقویت بنیه و قوای جسمی.
حداقل به مدت سه هفته تمرین، تمرکز و دقت خاص شود تا واکنش به صورت خودکار و نا خودآگاه در شده و عمل کند.
با آدم حسود چگونه برخورد کنیم:
چون باور اکثریت آنست که حسود آدم بدی است، پس با او رفتار خصمانه و کینه توزانه ای می کنند. اولین قدم باور و قبول این واقعیت است که حسود مریض است ونابالغ و شرطی و بد عادت.
این باور به ما کمک می کند که صادقانه به حسود محبت و کمک کرده و با او متواضع بوده وخصوصیات آزار دهنده اش را درک کنیم، تاانشاءالله به صورت غیر مستقیم و به تدریج کمک کنیم که از این بلا نجات یابد.
نکته:
مردم اکثرا دو شخصیت کاملا متضاد دارند:
یکی مهربان و درستکار و دیگری خشن و نادرست.
گاهی این شخصیت رو می آید و گاهی آن.
خوشا به حال کسی که این واقعیت را بداند، چون دیگر از تغییر غیر مترقبه حالت دوستانش به حیرت نمی افتد. و خوشتر به سعادت کسی که هنر آنرا دارد که حال خوش دیگران را رو بیاورد.