Tuesday, April 16, 2024
Enter Title
Minimize

افزودن محتوا

هنر نه گفتن
چه اشکالی دارد که هر وقت هر کس از ما چیزی خواست یا کاری به ما ارجاع کرد یک نه بگوئیم و خود را خلاص کنیم؟
آیا کاری هست که ما دوست داشته باشیم برای دیگران انجام دهیم؟
یا کارهائی هست که ما یا نمی توانیم یا دوست نداریم انجام دهیم؟
پس چرا گاهی کاری را که دوست نداریم و یا از عهده انجام آن بر نمی آنیم می پذیرم ؟
و گاهی  کاری را که دوست داریم، به نفع ما است و از عهده انجامش هم بر می آئیم نمی پذیریم؟
 گفتن آری و نه نابجا ریشه در چه دارد؟
تمام عصبیتها ما را وادار به گفتن آری و نه نابجا می کند:
مهر طلب:
-          اگر انجام هر کاری را از او به خواهند نه نمی گوید. در لحظه نمی تواند به این فکر کند که آیا مایل به انجام آن هست، توان و امکاناتش را دارد، یا حتی انجام آن به نفع خودش و طرف مقابل هست یا نه؟
این بی اختیاری در پذیرش و ناتوانی از نه گفتن به دلیل نیاز به تائید مخاطب است.
-          اگر کاری را به او پیشنهاد کنند که از نظر مادی، معنوی، شغلی، اجتماعی و غیره به نفع او باشد، نه می گوید و قبول نمی کند.
این نه گفتن ناشی از تابوی پز و پیشرفت پرخاش است.
-          اگر در مهمانی به او خوراکی ای تعارف کنند که خیلی دوست دارد، نه می گوید و نمی خورد.
به دلیل تحریم خود می گوید نه.
چاره مهر طلب چیست؟
چاره اش اینست که تمرین رفتار از پیش تعیین شده کند به این صورت که قبل از هر پاسخی چند ثانیه فکر کند که:
-          آیا توان یا علاقه به انجام این کار دارم؟
-          یا اصلا نیازی به انجام این کار توسط من هست یا خود فرد می تواند آنرا انجام دهد؟
-          اگر میل خوردن چیزی را دارد رودربایستی نکند.
-          روی علائق خود تمرکز کند و به آنها اهمیت بدهد.
-          به خودش اهمیت بدهد و احترام بگذارد.
-          مهر به خود را تمرین کند.
-          تمرین کند که در جواب مخاطب بگوید: "اجازه بدهید کمی فکر کنم".
برتری طلب:
-          اگر از او انجام کاری را بخواهند، اگر نفعی برایش نداشته باشد فوری می گوید نه.
چرا که برتری طلب نیاز دارد که دیگران را به خدمت بگیرد و فقط کاری را به عهده می گیرد که نفعی داشته باشد.
-          اگر احساس کند که انجام ندادن آن کار ممکن است که در توانائی او شبهه ایجاد کند نمی تواند نه به گوید، حتی اگر توانائی انجام آن کار را نداشته باشد.
-          در مقابل خواسته های دیگران بی اختیار می گوید نه و به جای آن خواسته خود را می طلبد، چون همه باید تابع خواسته او باشند.
چاره برتری طلب
-          برتری طلب جون میل خود را حق خود می داند دلیلی برای تغییر خود نمی بیند، مگر اینکه از طریق خودشناسی پی به توقعات عصبی خودش از دیگران و غرور تواناییش پی برده باشد و به خواهد برای رفع آنها تلاش کند. در غیر این صورت دیگران باید خود را به گونه ای تربیت کنند که به برتری طلب فرصت سوء استفاده ندهند.
-          برتری طلب سعی کند که به دیگران مهر بورزد و به خواسته ها و علائق آنها اهمیت بدهد و حس همکاری را در خودش پرورش دهد.
عزلت طلب
عزلت طلب معمولا منبع "نه" است. در مقابل هر پیشنهادی بی اختیار نه می گوید و خود را از انجام هر کاری رها می کند.
 
 
چاره عزلت طلب
-          عزلت طلب اگر خودشناسی کند کم کم به علائق خود آگاه می شود و یاد می گیرد که به خودش اهمیت بدهد و برای دست یابی به علائقش تلاش کند.
-          انتخاب هدف و پیگیری انجام آن، بهترین عامل انگیزاننده برای رهائی عزلت طلب
از عادت به نه گفتن به همه چیز و همه کس است.
کمال طلبی
کمال طلبی از عوارض هر سه تیپ عصبیت است که جرات فرد را از انجام هر کاری سلب می کند، چرا که فرد از ترس کامل نبودن کارش اقدام به انجام آن نمی کند.
چاره کمال طلبی
فرد به خود تلقین کند که " من کوشش می کنم که این کار را با دقت و حوصله انجام دهم هرچند که بهترین کار دنیا نباشد".
شرطیها
اشخاص، بخصوص اعضای خانواده ها به دلیل شرطیهائی که نسبت به هم دارند، نسبت به انجام خواسته های یکدیگر ترمز شدید داشته و اغلب به همدیگر "نه" می گویند.
چاره شرطیها
به مخاطب بگوئیم: "اجازه بده کمی فکر یا بررسی کنم".
 
  
Privacy Statement  |  Terms Of Use
Copyright 2010 by DotNetNuke Corporation