Saturday, December 21, 2024
Enter Title
Minimize

 

چگونه محبــــــوب تر شویم.
 قبل از هر چیز ببینیم نیازهای اصیل انسان چیست؟
1-   دادو ستد و مهر و دوستی: نیاز اصیل و طبیعی بشر است.
2-آموختن: به انسان روحیه نشاط و بالندگی و سلامت روحی می دهد.                     
3-امنیت: عاطفی, اطلاعاتی( رازداری), مالی, اجتماعی, شغلی.
 4- محبوبیت: کسی طالب نفرت دیگران نیست. ولی بعضی برای کسب مهر ومحبوب و جذاب شدن مسیر اشتباه رفته و آنرا منحصر به زیبائی های ظاهری میدانند وفقط به لباس و جراحی های زیبائی روی می آورند و یا حتی خانه و ماشین شیک که به هر قیمتی شده باید به دست بیاید.
5- احترام.
6- قدرشناسی.
7- تنبیه و تشویق.
8- اعتماد.
9- صداقت.
10- درک متقابل.
11- حق اختیار و انتخاب و آزادی عمل نسبی.
12- همکاری و یاری.
13- همدلی.
14- توجه به زیبائی ها.
15- وفــــــاداری.
16- توقع کردن در حد توان فرد.
17- قاطعیت.
18- صبوری.
19- اغماض.
20- بخشیدن و بخشیده شدن.
 انواع ارتباط ما با دیگران:                        
1- کوتاه و گـــذرا برای
1 - خرید یا فروش یک کالا
2- انجـــــام یــــــک کار
3- در یک مهمــانـــــی
2- طولانی
1- به صورت طولانی برای انجـــــام یک کار یا پروژه به صورت زیردست و بالادست
2- مراجعه مستمر یه یک اداره
3- دوستی
3- دائـــــــمی     
1- ارتباط با خانواده پدر، مادر، خواهر و برادر
2- ارتباط با همسر و فرزندان    
 
1- در ارتباط کوتاه و گــــذرا اولین چیزهایی که جـــــاذب است:
1- سرو وضع مرتب و تمیز و زیبا و هماهنگ ، البته نه خیلی شیک و یا اجغ وجغ، جاذب است
 گاهی ممکن است لباس خیلی شیک جاذب باشد ولی در موارد زیادی، چون به طرف مقابل زخم غرور می زند،  می تواند دافع باشد.
2- چهره خندان دوستانه جـــــاذب است چون انتقال دهنده احساس مهر و امنیت است.
  البته برای همدردی با یک بیمار و یا سرسلامتی دادن به بازماندگان یک متوفی چهره خندان دافع میشود، ولی نگاه مهرآمیز جاذب است .در غرب این نوع برخورد آموزش داده میشود و جزء وظایف کاری به حساب میآید.
3- صداقت در گفتار باعث جذب و جلب اعتماد مخاطب می شود.
   شاید با دروغگوئی بتوان کاری و یا جنسی را انداخت و در رفت ولی در ازاء آن اعتبارمان را فدا میکنیم .
 - مثلاً اگر من کالا و یا خدمتی را خیلی خوش برخورد و محترمانه، گران بفروشم و یا کم کاری کنم وقتی فرد متوجه شود مطمئناً من را شخصی کلاش شناخته و دیگر به من مراجعه نخواهد کرد.
 - البته هستند مهرطلب هائی که چون نیاز اساسی اشان همان توجه ظاهریست گران می خرند و کلک می خورند و باز هم به همان شخص مراجعه می کنند و یا هستند برتری طلبهائی که گران خریدن را برای خود تشخص به حساب می آورند و باز هم همان جنس گران را می خرند ولی در معیار کلی این روش جوابگو نیست. 
4- چون توجه به خواسته های افراد یادآور مهر و دوستی است و مهر و دوستی جزو نیازهای اساسی بشر است ، پس جاذب است و یک فروشنده و یا کارگزار حرفه ای خود را آموزش می دهد که این توجه را داشته باشد و طبیعی است که مراجعین او پایدارتر می شوند. این توجه به مراجعین در غرب آموزش داده شده و جزء وظایف کاری فرد حساب می شود.
5- رعایت ادب و احترام همیشه جاذب است به شرط اینکه غلو شده نباشد. این نیز در غرب آموزش داده شده و جزء وظایف کاری فرد حساب می شود.
6- تواضع در برخورد جاذب است، مگر در موارد استثنائی آن هم با آدمهای برتری طلب انتامجــــــو که تواضع را با حقارت و کوچکی اشتباه می گیرند و به نظرشان طرف مقابل ذلیل و خوار می آید.
     در کشورهای پیشرفته به فروشندگان و کارمندان آموزش می دهند که رفتاری مؤدب و مهربان و صبور داشته باشند. خیلی از ایرانیها که خـارج از کشور می روند، این رفتار را که جــــزء وظایف کارکنان است با مهربانــــــی و دوستی اشتباه می گیرند، در حالیکه او به وظیفه اش عمل می کند و فرهنگشان فرهنگ حق با مشتریست. در حالیکه در کشور ما چه در ادارات و چه در مغازه ها با مشتری و ارباب رجوع مثل یک مزاحم و یا آدم پست و بدبخت برخورد می شود.
2- در ارتباط های طولانی علاوه بر مـــوارد ردیــــف (1) لازم است که موارد زیر را هم رعایت کنیم تا این ارتباط قوی تر و مستحکم تر شود.
1-در ارتباطات دوستانه نیـــــاز به داد و ستد مهر و دوستی پررنگ تر شده و چه در گفتار و چه در کردار تلاش بیشتری را طلب می کند.
     چرا که ما به دوستانمان هدیه می دهیم و یا برایشان کارهائی انجام می دهیم، تلفن می کنیم، به آنها سر می زنیم.
    حتی وقتی مراجعه مکرر به یک اداره داریم با آنها دوست شده کاری برایشان انجام می دهیم به درد دلشان می رسیم و در واقع یک ارتباط کاری به یک ارتباط دوستانه بدل می شود.
2- وقتی از دوستانمان و دیگران چیزی می آموزیم و یا به آنها آموزشی می دهیم، ارتباطمان عمیق تر می شود.
- یکی از محکهای من در شناخت عمق دوستی و سلامت نفس اطرافیانم آنست که از ایشان طلب آموزش می کنم. آنهائی که محبت قلبی دارند آموزش می دهند و آنهائی که ندارند طفره می روند.
3- در ارتباطهای طولانی نیاز به امنیت عاطفی، اطلاعاتی و مالی بسیار پررنگ است.
- دوستی وقتی پایدارمی شود که مهر و عاطفه در آن جاری باشد و محبت خالصانه و قلبی باشد و نه فقط زبانی.
- مثال: پدر و مادر دوستم زندگیشان را با عشق شروع کرده بودند. روزی به طور اتفاقی پدرش میشنود که همسرش به دوستش نصیحت می کند که "زن باید زرنگ باشد, من شوهرم را خر کرده ام وحسابی سوارش شده ام"
   از آن روز به بعد شوهر عاشق تبدیل می شود به یک آدم عبوس ونامهربان که فقط خرج زن و بچه هایش را می دهد ودیگر هیچ رابطه عاطفی با آنها ندارد.
- اگر دوستی، اطلاعات و رازهای ما را به دیگران منتقل کند، دیگر با او احساس عمیق دوستی نخواهیم داشت و چه بسا که از او متنفر هم بشویم.
-اگر از نظر مالی با دوست، همکار، فروشنده، کارمند و کارگزاری که با او سر و کار داریم او احساس امنیت نکنیم، دوستیمان از بین می رو د و از آن همکار، فروشنده، کارمند و کارگزار فاصله می گیریم و حتی الامکان سعی می کنیم از طریق فرد دیگری کار خود را انجام می دهیم، در نتیجه ارتباط سست و شکننده می شود.
4- وقتی قدر زحمت و محبت دیگران را می شناسیم و قدردانی می کنیم در واقع پیوند ارتباط و دوستیمان را محکمتر می کنیم.
5- وقتی به کسی که با ما در ارتباط است اعتماد می کنیم در واقع به خودمان اعتماد کرده ایم و اعتماد طرف مقابل را به خود زیاد و ارتباطمان را محکمتر می کنیم .
6- در ارتباطهای دراز مدت تشویق بجا بسیار تحکیم کننده است و همینطور تنبیه بجا . البته منظور از تنبیه معنی واقعی کلمه یعنی آگاه سازی است و در مواقع استثنائی به مؤاخذه و توپ و تشر زدن می رسد.
7- همانطور که ما نیاز داریم که دیگران امکانات، توانائی ها ، اختیارات و مشکلات ما را درک کنند، دیگران هم نیاز به درک از جانب ما دارند.
- مثال:
 خانمی توقعاتی خارج از توان همسرش از او داشت و او هر کار برایش می کرد ایراد می گرفت و سرکوفت می زد. روزی باخبر شد که همسرش بادیگری ازدواج کرده.
8- همانطـــــور که ما نیاز به قدرت اختیار و انتخاب و آزادی عمـــل داریم دیگران نیز نیاز دارند، و هرچه این امـــــــور را از آنها دریغ کنیم، ارتباطمان را سست تر و محبوبیتمان را کمتر کرده ایم.
9- در ارتباط های طــــولانی و دراز مدت اگــــر فرد قاطعیت از خود نداشته باشد، طــــرف مقابــــل بلاتکلیف شده و ارکان ارتباط به هم می ریزد.
- مثال :
 آقا هر وقت از همسرش می پرسد چه بخرم؟ می گوید نمی دانم هر چه خودت خواستی.
کجا بروم؟     هر جـــــا خودت خواستی
چی می خواهی؟      هر چه خودت بخواهی.
یا امروز این را می خواهد و فردا فلان چیز را.
3- در ارتباط های دائمی علاوه بر همه موارد و ردیفهای 1و 2 که خیلی جدی تر می شود به موارد زیر هم باید پرداخت.
1- در ارتباط های دائمی همکاری و همیاری نقش سازنده ای دارد به شرط اینکه دو طرفه باشد، اگر فقط یک طرف به دیگری خدمت کند و یاری برساند و طرف دیگر فقط توقع کند و بخواهد، حتی اگر طرف اول مهر طلب باشد، در نهایت دچار احساس اجحاف شدید شده و ارتباط به نابودی کشیده می شود و یا حال طرف برتری طلب از این همه فرمانبرداری مهرطلب به هم می خورد.
2- همدلی در ارتباط های دائمی نقش اساسی دارد، چرا که به ارتباط عاطفی عمق می دهد.
3- وفاداری نیز جزء مهمی از ارتباطات دائمی است. اگر هر یک از اعضاء خانواده در سختی، بیماری، گرفتاری فرار را بر قرار ترجیح دهد و یا به همسر خود بی وفائی و خیانت کند، امنیت عاطفی، مالی و صداقت، همدلی و صبوری زیر سئوال خواهد رفت و محبوبیت فرد به منفوریت تبدیل می شود.
 
چه کنیم که مستعد محبوب شدن شویم؟
1-     تمرین مهر اصیل و بدون انتظار به خود و دیگران کنیم.
چطور ممکن است کسی که خودش را دوست ندارد، دیگری را دوست داشته باشد. پرورش محبت دیگران در دلمان مارا محبوب می کند.
2- نیکی بینی و مثبت اندیشی در مورد خود و دیگران
3- حسن جوئی از خود و دیگران.
4- تمرین تلرانس کنیم.
5- تمرین درک دیگران و قضاوت نکردن کنیم.
6-تمرین تصویر ذهنی کنیم که محبوب، محب و مورد اعتماد هستیم.
7- تمرین کنیم که خودمان باشیم نه بزرگتر از آنچه که هستیم و نه کوچکتر به عبارت دیگر به خواسته ها و علائق خود احترام بگذاریم و در مقابل یک آدم دیگر هر چند والامقام و بزرگ و عظیم خود را کوچک نبینیم و خودمان را هم بزرگتر از دیگران نه ببینیم و نگاه از بالا به پائین و از پائین به بالا نداشته باشیم.
8- رنجش زدائی کنیم.
9- تمرین طلسم تصا کنیم:
1-     متواضع باشید. به عبارت بهتر فخر فروشی نکنید.
2-     صداقت داشته باشید. به این مفهوم که:
جز راست نباید    هر راست نشاید
یعنی خود را مجبرو ندانیم که راست همه چیز را بگوئیم.
3-     ادب دا شته باشیم.
10- اگر تصویر ذهنی امان از خودمان آدمی خجالتی، گوشه گیر،اخمو و بداخلاق است،سعی کنیم تصویر ذهنی شاد و خوش اخلاق و خوش برخورد و اجتمائی را تمرین کنیم.
11- پیوسته در پی انجام کارهای صالح و خداپسند باشیم. کارهای صالح، فقط ساختن مدرسه و بیمارستان و رسیدگی به ایتام و غیره نیست، بلکه یک لبخندو یک حسن برخورد نیز عملی  خدا پسندانه است.
" من مصمم ام به هر کس میرسم لطفی کنم و مهری برسانم، ولو با یک نگاه و لبخند باشد".
12- کافیست تمیز وآراسته باشیم و نیازی نیست که زیبا ترین آدم دنیا باشیم.
13- در مقابل رفتارهای ناپسند و آزار دهنده دیگران صبورانه و با فکر عمل کنیم و از انتقاد کردن و غر زدن به آنها تا جائی که ممکن است پرهیز کنیم.
14- محبتمان به دیگران را به زبان بیاوریم.
15- خوبی ها را برای همه و بدی ها را برای هیچکس نخواهید.
16- تا حد امکان به دیگران کمک کنید و هدیه بدهیدو بخشنده باشید.
     
            
  
  
 
  
Privacy Statement  |  Terms Of Use
Copyright 2010 by DotNetNuke Corporation